دلگرم
امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کدامیک ترسناک تر است،خیانت به همسر یا سرقت مسلحانه؟

شوهری که برای جلب توجه زنش حاضر شد از بانک سرقت کنه و به زنش خیانت کند!

کدامیک ترسناک تر است،خیانت به همسر یا سرقت مسلحانه؟
3
این مرد برای جلب توجه همسرش هم خیانت کرد و هم دزدی از بانک / ماجرا را بخوانید .

سیامک کلافه و دل شکسته از انتخاب شریک و همراه زندگی اش از پی یافتن راه خروج و خلاصی از این مصیبت به من مراجعه کرده بود سعی کردم تا با ارائه مشاوره و راهکارهایی در کنار معرفی کلینک متخصص در زمینه مشاوره خانواده ،امید به زندگی را در او احیا کنم هر چند که شدت نومیدی وکلافگی در او به حدی بود که به این راحتی امید به اصلاح وجود نداشت لذا تصمیم گرفتم علاوه برسیامک با همسر وی و خانواده ها نیز صحبت کنم به همین جهت با مدیریت کلینکی که به وی معرفی ، هماهنگ کردم تا شماره تماس همسر و..را از وی بگیرد،طی چند تماس تلفنی و ملاقات خطرات احتمالی روحی،روانی سیامک اعم از احتمال خودکش/دیگرکشی/خیانت و..را متذکر شدم

پس از چند ماه:
حدود یازده صبح در مسیر دادگاه بودم که پدرش تماس گرفت و گفت:آقای وکیل خاک بر سرم که حرف هات باور نکردیم و به توصیه هات گوش نکردیم توروخدا کمکم کن پسرم مثل شمع آب شد و حالا هم زده سیم آخر با اسحله داخل بانک مشتریان و کارمندان بانک و گروگان گرفته و اجازه صحبت کردن به هیچ کس نمیده و گفته فقط با شما صحبت میکند،علیرغم داشتن جلسه دادرسی با یکی از همکاران هماهنگ کردم تا شرایط را به قاضی دادگاه انتقال دهد و مسیر دادگاه را به سمت بانک تغییر دادم،جلوی بانک غلغله بود یکی داشت فیلم می گرفت و یکی می گفت دمت گرم عین فیلم ها شده و...مامورین امنیتی که از هویتم مطلع شدند اجازه دادند تا به بانک نزدیک شوم با دیدن آرش خشکم زد،جوان رعنایی که چند ماه پیش نگران زندگی اش بود به ژنده پوشی لاابالی بدل شده بود طوری ظاهرش عوض شده بود که اگر پدرش اطمینان نمی داد سیامک است باورم نمی شد.

تا مرا دیدگفت:اگر گفتم شما بیاید اینجا برای این بود که شما تنها شاهد همه ی اتفاقات زندگی ام بودی و اینم عاقبتم.یادتون هست گفتی تلاش کن تا با زنت زندگی خوبی داشته باشی؟من همه کاری براش کردم اما.... اما آخرش چی زنی که قرار بود همدم و مونس و همراز من باشد بعد از دو جلسه مشاوره گفت مگر ما دیوانه ایم که بخواهیم برویم مشاوره؟آنقدر انگ و تهمت زد که بیخیال مشاوره شدم و خودش هم ذره ای تغییر نکرد کدامیک از این آدم ها باور می کنه که من و زنم چند ماه مثل دوتا همخانه زندگی می کردیم تا اینکه به فکر پیدا کردن همدم و غمخوار افتادم اما حالی ام نبود که از چاله درامدم و به چاه افتادم!!

چند وقتی است با خانمی آشنا شدم چند شب پیش بهانه خریدن ماشین گرفت و وقتی گفتم پولم کجا بوده گفت خودم راهش و نشونت میدهم و اگر انجامش دادی که هیچ وگرنه از تمام روابطمون فیلم گرفتم و هم به خانواده ات نشون میدهم هم شکایتت می کنم که با تهدید وزور من را وارد رابطه کردی و چندتا شاهدم جور می کنم

اول زیر بار نرفتم تا دیروز که زنگ زد و گفت از حرف هاش پشیمون هست و خواسته من و امتحان کنه،ناهار دعوتم کرد خونه اش، من ساده و کم عقل قبول کردم همینکه وارد خونه شدم چند تا گردن کلفت داخل خونه اش بودند که از زن و دخترم عکس گرفته بودند و گفتن اگر حرف شیرین خانم و گوش نکنی هم آبرو برات نمی گذاریم هم اینکه بلایی سر زن و بچه ات میاریم که پشیمون بشی به ناچار قبول کردم که هر کاری میگن انجام دهم که فیلم این بانک و برام گذاشتند و گفتندفکر همه جا را کردند و اگر طبق نقشه ما پیش بری هیچ مشکلی پیش نمیاد حالا هم اینجا گیر کردم گفتم شما بیای تا در حضور مردم به زنم بگی که من چقدر دوسش دارم و برای زندگی ام چقدر تلاش کردم هم اینکه قول بدهی حواست به زن و بچه ام هست.

قبل از جواب دادن به سیامک هماهنگ کردم تا همسروی به محل بیاد و جایی دور از چشم وی منتظر بماند با سیامک شروع کردم به صحبت کردن و گفتم حاضری همین حرف ها خودت به خانمت بزنی ؟گفت :او باور نمیکنه قبلا که می گفت مشکل روانی دارم و الان هم حتما میگه تو دزد و خیانتکاری گفتم:یادت هست زمانی که برای مشاوره امدی گفتم هیچ وقت جای خانمت فکر نکن؟تو از کجا می دانی خانمت راجع به تو چی فکر میکننه؟اصلا کی به ما اجازه داده جای دیگران فکر کنیم؟هیچ وقت شده به همسرت اجازه بدهی حرف بزنه ...بنا بر هماهنگی قبلی در ادامه این عبارت فرزانه شروع کرد به صحبت کردن و از محاسن و صداقت سیامک حرف زد و قول داد تا پای زندگی با او خواهد بود و از خطاهای او چشم پوشی می کنه همینطور که فرزانه با شوهرش صحبت میکرد وارد بانک شدم و کنار سیامک ایستادم و او بدون مقاومتی اسحله ی قلابی اش را به من داد و روی زمین زانو زد ...

پزشکی قانونی جنون ادواری سیامک را تایید کرد،علیرغم برائت وی از اتهامات وارده شد حسب درخواست دادستان و بنا به قانون سیامک تحت نظارت دستگاه قضایی به بیمارستان منتقل تا تحت درمان قرار گیرد،فرزانه پای عهد و پیمانش با سیامک ماند و تنها فرزندش را با کمک خانواده سیامک بزرگ می کند تا بهبودی شوهرش و سرآغازی مجدد برای زندگی ایشان



این مطلب چقدر مفید بود ؟
4.3 از 5 (3 رای)  

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits