دکلمه روز عفاف و حجاب
در این مقاله از مجله اینترنتی دلگرم مجموعه ای از دکلمه روز عفاف و حجاب را برای شما عزیزان آورده ایم. با ما همراه باشید.
دکلمه روز حجاب و عفاف
چادر من! تو با من بزرگ شدی! با لحظههای زندگیم همراه بودی
با من زیر باران ماندی و خیس شدی
با من قد کشیدی تغییر کردی با من زیر آفتاب گرمت شد …
رنگ مشکی ات زیر نور آفتاب رنگ باخت تا رنگ از زندگی ام نبازد
دکلمه تبریک روز عفاف و حجاب
چـادری اگر هستم
لباس های قشنگ هم دارم
غروب جمعه اگر دلم میگیرد
شادی ها و دیوونه بازیای دخترونه ام سرجایش است!
سر سجاده اگر گریه میکنم!
گاهی هم از ته دل میخندم
شاید جایم بهشت نباشد!
اما چادر من بهشت من است
دکلمه برای روز عفاف و حجاب
می رفت دختربچه ای همراه اُمَّ ش
درکوچه های شهر، اُمَّ ش گفت ای کاش
این چادر زهرا نیفتد از سر تو
یا فاطمه پشت و پناه دخترم باش
کاش هر روز در این چادر زیبا باشی
در پناه و کنف حضرت زهرا باشی
کاش حرمت بنهی بر سر مامان عزیز
تا که خوشبختی و عزت به تماشا باشی
دکلمه روز حجاب
تو ماهی و یه تاج عشقه چادرت
تو آینه ای، یه قاب نقره روسریت
خدا بهشت شو گذاشته زیر پات
ببین چقدر می ارزه مهر مادریت
میون چادرت چه باوقاری و
توو قاب روسری تو از همه سری
حجابت آسمونه، و حیا، پَرِت
تو از همه کبوترا، رهاتری
میون جانماز بندگی بشین
بذار که خونه رو بگیره نور تو
مسیر فاطمه ست چراغ زندگی ت
اسیر زینبه، دل صبور تو
نه مثل یک عروسکی تو دست شب
نه مثل یک گلی تو دست گلفروش
تو اون دلی که از قفس رها شده
تو اون دلی که آسمونه آرزوش
سپاهی از فرشته ها تو قلبت و
نشون عشق و زندگی رو شونه ته
نه خال و خط و آب و رنگِ زندگی
شهادت آرزوی عاشقونه ته
تو شهرزاد قصه گوی جبهه ای
تو لیلی کتاب عشق و باوری
به هر نگاهی دل نمی دی و بجاش
با چادرت دل خدا رو می بری
شهیده بودن عشق و افتخارته
تو این سفر سمیه هم قطارته
تو تک سوار میدون عفافی و
سپاهی از فرشته ها کنارته
تو ماهی و ستاره های دامنت
قراره هر کدوم یه کهکشون بشن
زنان ما قسم به خون فاطمه
از این مبارزه عقب نمیکشن
دکلمه تبریک روز حجاب
چادر عبایی بر سرم دارم
با روسری سبک لبنانی
رنگ جماعت نیستم…اصلا!
رنگ تو هستم! خوب میدانی
من قرص ماهم را نمیخواهم
جز تو کسی دیوانه اش باشد
اصلا نباید ابروانم هم
پیدا شود از زیر پیشانی
عاشق ترت هستم زمانیکه
حتی شده یک تار مویم را
که سرزده از روسری,…آرام
با دستهای خود بپوشانی
تو ریش را با ریشه اش داری
هم ظاهر و هم باطنت ناب است
کم کم مرا با خود یکی کردی
ای عشق تدریجی و طولانی
ما بیت ناب مذهبی هستیم
من، فاطمی…تو، حیدری…آری
ای کاش روزی کربلا باشیم
یک نیمه شب…با چشم بارانی!
دکلمه در مورد روز عفاف و حجاب
فرقی نمی کند
کجا یــا کِی!
در هیــاهوی این شهر
هرکجا و هر وقت دچار واهمه شدی
با “ایمانت” وضو بگیر
زیــر لب نیت کن
حجآب می کنم قربه الی الله
دکلمه در مورد حجاب
حجاب یعنی به جای شخص، شخصیت را دیدن.
حجاب یعنی به همهی نا محرمان و ظاهر بینان “نه” گفتن.
حجاب آوای ملکوتی جمال طلبی معنوی زن است.
حجاب تلالو شبنم بر چهرهی زیبای گل است.
حجاب تضمینی برای تداوم خط زیبای شرافت است.
حجاب تداوم بخش آیههای مهربانی متقابل همسران است.
حجاب بوتهی خوشبوی گل عفاف است.
حجاب سپری است قوی در برابر شمشیرهای تهاجم فرهنگی.
حجاب سند اطاعت از فرمانده هستی است.
حجاب زنجیری گران بر دستهای دیو گناه است.
حجاب گامهای بلند انسان در کوچههای معانی است…
دکلمه برای روز حجاب
دختر با حجاب ...
آرام از کنارت می گذرد ، بی صدا ...بدون جلب توجه... سیاهی رنگ اوست و بو نداشتن ویژگی او..صورتش نمیبینی،اما در مقابل اویی.
اوست که با سکوت، با تو حرف میزند و به تو می آموزد.....اگر اهلش باشی.
در اوج کرامت هست و تندیس متانت..
نزدیک،اما دور از دسترس...بی عشوه ولی دلربا...اوست معلم وقار در قله ی بی نیازی..
هر خارو خسی عاشقش نمی شود و زیباییش را هر دلی لمس نمیکند...
او پیش از انتخاب شدن انتخاب میکند و پیش از معشوق شدن عاشق میشود...
با زیرکی گوی عقل را از کنار دیو هوس می رباید....
او همان دختر عفیف و در پس پرده ی حجاب است...
دکلمه تبریک روز حجاب و عفاف
زیر عبای شب بپوشان قرص ماهت را
فرمانده ی اسرار !…پنهان کن سپاهت را
کم نیستی! بانوی قصر امپراطوری!
نگذار سربازان برنجانند شاهت را
با احترام آمد زمین، شهزاده ی باران
تا که ببوسد گوشه ی چادر سیاهت را
رد شو…چنان قدیسه ای در بارگاه قدس
چون حضرت زهرا نظر کرده است راهت را
تو حُرمتی داری که تنها بین این تَن ها،
آیینه میبیند فقط عمق نگاهت را
دکلمه درباره روز حجاب و عفاف
رخت ِ زیبای آسمانی را/خواهرم با غروربر سر کن
نه خجالت بکش نه غمگین باش/چادرت ارزش است باور کن
بوی ِ زهرا و مریم و هاجر/از پر ِ چادرت سرازیر است
بشکند آن قلم که بنویسد:/”دِمُدِه گشت و دست و پا گیر” است
توی بال ِ فرشته ها انگار/حفظ وقت ِ عبور می آیی
کوری ِ چشمهای بی عفت/مثل یک کوه نور می آیی
حفظ و پوشیده در صدف انگار/ارزش و شان خویش میدانی
با وقاری و مثل یک خورشید/پشت ِ یک ابر ِ تیره میمانی
خسته ای از تمام مردم شهر/از چه رو این قدر تو غم داری؟
نکند فکر این کنی شاید/چیزی از دیگران تو کم داری !!
قدمت روی شهپر جبریل/هر زمانی که راه می آیی
در شب ِ چادرت تو می تابی/مثل یک قرص ِ ماه می آیی
سمت ِ جریان ِ آبها رفتن/هنر ِ هر شناگری باشد
تو ولی باز استقامت کن/پیش ِ رو جای بهتری باشد
پر بکش سمت اوج میدانم/که خدا با تو است در همه جا
پر بزن چادرت تو را بال است/و بدان می برد تو را بالا
در زمانی که شان و ارزش جز/به دماغ و لباس و ماشین نیست
توی چادر بمان و ثابت کن/ارزش واقعی زن این نیست …!!!
دیدگاه ها