دلنوشته جدایی
می دونی آخر هر عشق ته تهش چیه؟ یا مرگه یا جدایی یا عادت یه وقتایی هم نفرت.
خیلی وقتا اونا که عشقشون با مرگ تموم میشه خوشبختن؛
اونا که عشقشون با جدایی تموم بشه غمگینن؛
اونا که به عادت برسن محتاجن، معتادن؛
اونایی هم که عشقشون به نفرت برسه، بدبختن. از هر بیچاره یی بیچاره ترن.
تا حالا فکرشو کردی قراره ما به کدومشون برسیم؟...!
دلنوشته غمگین جدایی
از جنگ
از جدایی و نفرت
دِلـَــم گرفت ...
دلتنگ بازوان توام
صلحِ تن به تن... !
دلنوشته جدایی از عشق سخته
شب اول جدایی خیلی سخته ....
خاطره ها از هر طرف بهت فشار میارن....
حرف ها....
قول و قرارها....
اما بالاخره با تمام اشک ها می گذره....
از فرداش باورت میشه کم کم و یاد میگیری که دلتنگ نباشی....
استخونهای شکسته احساست رو جمع میکنی و جملات اخر رو هی با خودت مرور می کنی....
تا بفهمی خیلی وقت بوده که تاریخ مصرفت تموم شده بوده و خودت داشتی الکی هی کشش می دادی ....
میشی یه اشنای دور مثل همه....
دلنوشته جدایی عاشقانه
تو را به ترانهها بخشیدم
به صدای موسیقی
به سکوت شکوفهها
که به میوه بدل میشوند
و از دستم میچینند
تو را به ترانهها بخشیدم
با من نمان
عمر هیچ درختی ابدی نیست
باید به جدایی از زندگی عادت کرد …
شمس لنگرودی
دلنوشته جدایی رمانتیک
سخت نگاهم کن
صداهای پشت سرت را بیخیال شو
دیروزها در تعقیب فردایمان میدوند
هیسس!
دستت را بسپار به انگشتانم
انگشتهایت را بینشان قفل کن و با دست دیگر شالات را بچسب!
سمند سبزی آنطرف خیابان به ما خیره مانده است
اینبار به پرواز نمیرسیم
سخت نگاهم کن..
نیازی به بررسی ساعت نیست.. پدران و مادرانمان سالهاست که مردهاند
کسی نگران ما نیست جز خودمان
به بوقهای تاکسیهای خطی توجهی نکن، تا خانه تنها چند سال فاصله بیشتر نیست
رژ لبت را که زدی مرا ببوس تا ردِ یک عمر سیگار را از لبانم محو کنی
سخت نگاهم کن..
دستهای عرق کردهام را به حساب استرس نگاهداشتنت بگذار
هوا، هوای "مهم نیست"های آنسوی خط است
هوای "امیدوارم خوشبخت شوی بعد من"های همراه با لبخند
بیا تا برای مقصدمان راهی به جز جدایی پیدا کنیم
بیا کمی اینطرف تر تا درون سایهی درخت منتظر مترو بایستیم
مردد نباش دستت را بده.. آن خط زرد را میبینی؟
آن را که رد کنیم همه چیز تمام میشود
قطار در حال آمدنست بجنب!
..
سخت نگاهم کن..
هی مواظب باش.. نزدیک بود زیر قطار بروی.. حواست کجاست؟ بجنب باید ایستگاه بعدی مستقیم به سمت فرودگاه بروی
آب دهانت را قورت بده و نفس عمیقی بکش و چشم هایت را ببند
نگران نباش برو
من..
سخت نگاهت می کنم
دلنوشته کوتاه جدایی
در این دنیا از سه اهنگ
میترسم :
صدای کودکی از بی مادری
صدای عاشقی از جدایی
صدای مجرمی از بی گناهی
دلنوشته جدایی خاص
چه فرقی می کند
چه کسی بحث را شروع کرد
که دعوا را ادامه داد
رویش را برگرداند
کلافه از جایش برخواست
یا بی هیچ حرفی گوشی را گذاشت
نگذارید قهرهایتان طولانی شود
نگذارید بغض ها طوفان شود
نگذارید دل تان احساسِ سنگینی کند
هرچقدر هم که صدایتان بالا رفت
اخمتان در هم شد .
با حرفی
آغوشی
نگاهی
یک نقطه ی پایان بگذارید
ادامه دادن یعنی
غرور
و غرور تمرینِ جدایی می آورد
به هیچ کجایِ این دنیا بر نمی خورد
اگر از - من - پایین بیاییم گاهی
و
- ما - را ببینیم
این - ما - یِ سراسر عشق
این - ما - یِ بی مرز
اگر
یک
- ما - دارید
حواستان را شش دنگ که هیچ
همه ی دنگ هایِ دنیا را
بسپارید
یک بوسه ی محکم
از اخم هایِ در هم رفته ی مردانه
یک آغوشِ محکم
از کلافگی هایِ زنانه
کِیف دارد
باور کنید
مجموعه دلنوشته های ناب و خاص برای معشوق
سنگین ترین و عاشقانه ترین دلنوشته در مورد بی خوابی
خاص ترین و غمگین ترین دلنوشته در مورد بی اعتمادی
دلنوشته های خاص و احساسی درباره معلم
دیدگاه ها