
یکتا ناصر با انتشار این دست نوشته موجی از ناراحتی و نارضایتی های مردم را به سمت خود روانه کرد .
بعد از جنجال های جدایی یکتا ناصر از همسرش و ماجراهایی که این بین پیش آمد یکتا ناصر در تاریخ 15 فروردین 1403 با انتشار این دست نوشته تیر آخر را زد .
متن کامل دست نوشته ۱۵ فروردین یکتا ناصر
بنام خدا
درود بر شما. من یکتا ناصر هستم از اینکه احیانا در آغاز سال نو کامتان را تلخ کردم متاسف و عذر خواهم. اما بعضی حوادث برای وقوع شور بختانه نظر ما را نمی پرسند.
حادثه ای برای من رخ داد مانند بلایای ویرانگر طبیعی همچون سیل و زلزله و ... بود برا هر چند که مسببش طبیعت نبود بلکه بنده گان خداوند بودند . از دل آنان خبر ندارم اما بهای شرارت ها و کینه ها و بد عهدی ها و ظلم شان را با زخمهای جسم و جانی و خون جگر داده ام.
امیدوارم با توجه به سابقه فعالیت بازیگری ام که به ناچار شهرت و در معرض توجه بودن را دار ذات خود دارد بدانید که با وجود تمامی نقصانهای وجودم هرگز به نمایش زندگی خصوصی ام و یا حتی ابراز نظر در مورد مسائلی غیر از حیطه کاری ام جز چند مورد محدود تمایلی نداشته و ندارم.
و مطمن باشید که حتی با همان حال ویران و در آستانه فروپاشی ام ، اگر میپنداشتم که حقوق مورد درخواستم در صورت حصول خواسته ام فقط مختص خودم است بازهم مهر سکوت بر لب می زدم ، اما می دانید و می دانم که ما زنان چه فریادها و ضبحه ها که در تمام تاریخ صرفاً بخاطر جنسیتمان در گلو خفه کرده ایم پس بر خود اجازه دادم (هل من ناصر ینصرنی) بگویم و اطمینان دارم جدای از هر توضیح و قضاوتی ، حس مادرانه ام برای کسانی که این تجربه شگفت انگیز را دارند ملموس است.
به نظرم کلمه صبوری و تحمل در ذات خود اندازه و زمان را نهفته دارد پس لطفا به من خرده نگیرید که چرا بیشترش را نداشتی ؟! چون به جرات می گویم: در آزمون صبوری از صدر نشنیان هستم و عموما تا زمانی که برام مسجل نباشد در موضوعی که صد در صد محق ام نه و واکنش نشان می دهم و نه می جنگم و مبارزه می کنم.
ولی امان از روزی که با توجه به جمیع جهات تصمیم بیگرم که احقاق حق کنم دیگر نه نتیجه برایم مهم است و نه عواقب خطرناک و شاید ترسناک آن، تا رسیدن به حق خودم از مرگ هم نمی ترسم به ویژه که دلیل مبارزه ام دخترم ، دخترانمان باشد.
زیرا ترجیح می دهم یک مادر مرده ولی سر بلند و آزاده باشم تا یک قربانی ذلیل و حقیر و نا کام که دخترم هم ناگزیر و رو من باشد. البته که با همه وجودم همواره سعی داشته ام یک مادر خوشحال باشم ، با عمری طولانی و با عزت ا شاهد خنده های از ته دل
دخترم، عزیزانم و همه مردم مهربان کشورم
در این راه نه توقع کمک دار دارم و نه حمایت که یقینن دارم هر چه بوده و هست.
لطف و مرحمت است.
بنا ندارم ذکر مصیبت کنیم و از بازگوی شرح اتفاقات حزر می کنم چرا که آن بخش از ما وضع و حقایق همراه با مارک و شواهد موجود که به خواسته ام مرتبط است در اختیار مراجع ذی صلاح که در مورد مسائل خانواده و هنرمندان اشراف بیشتری دارند
با کمک و همراهی و کل محترم و آقای توحید بختیاری که همواره حتی در زمان تعطیلات که نوروز از مهر شرافت حرفه ای و انسانی در این مسیر سخت تنهایم نگذاشتند سعه صدر چه بسیار توهین را هم نشنیده گرفتند ، قرار دادم
و قطعاً با پایان تعطیلات نوروز ادامه پیگیری های قانونی خود را ادامه خواهم داد.
دوستان و احیانا دشمنان محترم : لطفاً به من توصیه نکنید: برای دخترم برای آبرو یا برای ادامه دادن این چرخه باطل تاریخی و بازی کردن نقش زنی با سیلی چهره گلگون کرده که اهل سوختن و ساختن است و تنها راه برای ابراز خشم خود را محافلی محدود میداند که از همه انها هم طرد شده ام و خوشبختانه گریزانم و با جملاتی مانند : همه مردان از یک جنس اند و ما زنان محکوم و مجبور به تحمل ظلم هستیم و در عوض میتوانم با بکارگیری سیاستهای زنانه که همانا به اعتقادم با استفاده از مکر زنانه در پوشش لباسی موجه است دل خوش دارم و آرام گیرم تا شاید بتوانم به بدیهی ترین و انسانی ترین حقوق انسانی و مادری ام برسم و همچنان با لبخندی عوام فریبانه نقش زنان خوش بخت و قدرتمند را بازی کنم. نه،من نمیخواهم،من نمیتوانم و عجیب که این جمله : سیاست داشته باش نه تنها از نسل گذشته که عده کثیری از آنان به ناچار سطره سیستم مرد سالارانه مجبور به پذیرش جنس دوم شدند میشویم و هم از زنان باسواد و آگاه و به ظاهر امروزی که البته خودم هم جزوشان هستم، ولی من هم مانند خیلی از شما خسته شدم از مخفی کردن درد و رنج و اشک هایم در پستوی خانه ام .ولی غمبار ترین آن شنیدن توصیه : سیاست داشته باش ! از زبان چندین مقام صاحب میز و جایگاه و تصمیم گیرنده است . و دقیقا منظور نظرشان این بود که : تو با پنبه سر ببر
چون ما نمیتوانیم این مرد خاطی از قوانین مورد تایید خودمان را بر سر جایش بنشانیم !
جواب من منفی است. با صدا و سری بلند می گویم: پدر و مادرم و تمامی آموزه هایم از بزرگان و جوانمردان و زنان پاکنهاد تاریخ و همچنین افتخار هم زیستی و هم عصری در کنار خیلی از شما مردم شریف واصیل به من آموخته که برای گرفتن حق خود تن به ذلت ندهم و با مکر و حیله به دشمن خود هم از پشت خنجر نزنم.
و اما کوته سختی دارم با کسانی که من را و خواسته بدیهی ام در یعنی حق مادری ام را نابجا و ناحق می انگارند و تلاش می کنند تا صدای ما زنان و و مادران را در گلو خفه کنند :
اگر شجاع و دلیر و شریف هستید و هنور اندکی انسانیت در وجودتان هست به دور از ریا و سخنان کذب و دروغ رو برویم بایستید. و قسمتان می دهم تا آن آیه شریفه (ام الکتاب) که همان مدد جوی از پروردگار برای حرکت را در راه است را به یاد یاورید و دهانتان و آب بکشید و وقتی نام مولای متقیان بر زبان می آورید حداقل ابن ملجم وار و عمرو عاص گونه مبازره نکنید . که خداوند عالم و آگاه به همه امور است.
و من بر پایه اعتقاد به وعده خالق ام یقین دارم که ظلم و جور هیچ گاه ماندگار نبوده و نیست....
عزت زیاد
یکتا ناصر
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها