دلگرم
امروز: سه شنبه, ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ برابر با ۲۱ ذو القعدة ۱۴۴۶ قمری و ۲۰ مه ۲۰۲۵ میلادی
قصه کوتاه تصویری کودکانه بهترین استعداد!
زمان مطالعه: 3 دقیقه
قصه گفتن برای کودکان تاثیر به سزایی در رفتار کودک خواهد داشت و قدرت تخیل و خیال‌پردازی او را تقویت می‌کند. با ما باشید و از خواندن و شنیدن این داستان لذت ببرید .

داستان تصویری کودکانه کوتاه بهترین استعداد!

 

بیلی عاشق بازی کردن و ساختن چیزهای مختلف با لگوهاشه!

the-best-gift-story

 پدرش همیشه میگه: عالیه بیلی! تو خیلی توی ساختن چیزهای مختلف استعداد داری!

داستان تصویری کودکانه کوتاه بهترین استعداد!

بیلی از پدرش پرسید: پدر! من فقط یدونه استعداد دارم؟ چی میشد اگر چند تا استعداد دیگه هم داشتم! پدرش گفت: فقط وقتی میتونی استعدادهات رو بفهمی که چیزهای جدید امتحان کنی! بیلی گفت: من میخوام کریکت رو امتحان کنم!

قصه تصویری کودکانه کوتاه بهترین استعداد!

بیلی رفت و توی تیم کریکت مدریه ثبت نام کرد! بیلی از معلمش یاد گرفت که چجوری به توب ضربه بزنه! اون حسابی محکم ضربه میزد!

داستان تصویری کودکانه کوتاه بهترین استعداد!

معلم ورزشش گفت: آفرین بیلی! واقعا عالیه! تو برای ضربه زدن به توپ حسابی استعداد داری!

قصه کوتاه تصویری کودکانه بهترین استعداد!

توی کلاس کاراته، بیلی با دوستش الیزابت داشتن تمرین میکردن! بیلی همش توی حرکات اشتباه میکرد! اما الیزابت توی حرکات کاراته عالی بود! مربی به جیسن گفت: کارت عالیه الیزابت! بیلی دوباره امتحان کرد، اما باز هم اشتباه کرد! مربی گفت: کارت عالیه الیزابت! تو خیلی استعداد داری! بیلی تو هم حسابی تلاشگری و ناامید نمیشی! اینم یه استعداد خیلی خوبه!

داستان کوتاه تصویری کودکانه بهترین استعداد!

کار الیزابت واقعا حرف نداشت! مربی راست میگفت! اون واقعا توی کاراته استعداد داشت!

قصه کوتاه تصویری کودکانه بهترین استعداد!

بعد از کلاس، پدر از بیلی پرسید: کلاس کاراته چطور بود؟ بیلی گفت: من خیلی اشتباه کردم اما تسلیم نشدم! اما بابا، فکر کنم که کاراته استعداد الیزابت باشه نه من! پدرش گفت: اشکال نداره! تو هم استعدادای دیگه داری! بیلی خیلی دوست داره بدونه که اونا چیا هستن!

the-best-gift-story-10

بیلی عاشق موسیقیه! دوست داره بتونه ساز بزنه! اون از پدرش میپرسه: پدر! به نظرت من توی طبل زدن استعداد دارم؟ پدرش گفت: خب! بیا امتحان کنیم!

the-best-gift-story-11

بیلی و پدرش، چند تا قابلمه رو برعکس گذاشتن و با چند تا قاشق چوبی، چوب برای طبل درست کردن! بیلی تصور کرد که توی یک گروه موسیقیه! اون شروع کرد با چوب‌ها و قابلمه‌ها، یک آهنگ ساده رو بزنه!

the-best-gift-story-12

برادر کوچولوش، جاستین، شروع کرد توی صندلی خودش رقصیدن! اون حسابی از آهنگ بیلی خوشش اومده بود! دام دادام! دیش دیش! دی دیم دی دیم دام دام!

the-best-gift-story-13

پدرش گفت: عالیه! من عاشق این آهنگم! به نظرم تو توی طبل زدن حسابی استعداد داری!

the-best-gift-story-14

بیلی لبخند زد! اون عاشق کشف کردن استعدادهاش بود! اون گفت: بابا این خیلی باحاله! من استعدادهامو خیلی دوست دارم!

the-best-gift-story-15

دقیقا توی همون لحظه، جاستین کوچولو صندلیش رو تکون داد و افتاد روی زمین! بیلی دوید تا به برادرش کمک کنه! اون گفت: جاستین کوچولو! حالت خوبه؟

the-best-gift-story-16

جاستین کوچولو شروع کرد به گریه کردن! بیلی برادرش رو بغل کرد و اونو بوسید و گفت: من الان بوست میکنم تا زود خوب بشی! کلی بغلت میکنم تا زود خوب بشی! و بعد، اشک‌های جاستین رو پاک کرد!

the-best-gift-story-17

پدر لبخند زد و گفت: آها! نگاه کن که چقدر مهربونی و به بقیه کمک میکنی! این بهترین استعداد دنیاست! اینو باید هر روز تمرین بکنی! بیلی خندید! جاستین کوچولو هم خندید! بیلی گفت: خب حالا نوبت توعه جاستین کوچولو! استعداد تو چیه؟

the-best-gift-story-18

 

 

separator line

 

همچنین بخوانید:
قصه تصویری کودکانه: سالاد سیب خوشمزه سباستین

قصه تصویری کودکانه: سالاد سیب خوشمزه سباستین

سباستین کوچولو با مهارت آشپزی خود سالاد سیبی درست می کند که همه خانواده را شگفت زده می کند!

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits