خواب دیدم تو ی مسیر با بچه هام میرفتم ودو ماشین بودن یکی مال خودمان ویکی دیگا که تو مسیر ی گله کفتار دیدیم که اول فکرکردم سگ بعد کفتاربودن ووی دفعه دیدم بچه هام نیستن وماشیناهم نیستن ومن تنها موندم و...بچه ها رو باباشون با خوش برده و..ومن و دلم خیلی نارحت شدم و...
خواب دیدم محل زندگیم رو تغییر دادم ووقتی در خونه رو باز کردم حیوانات وحشی تو کوچه بودن وکفتار به سمتم اومدولی من لای در گذاشتمش وخیلی فشارش دادم واون فرار کرد
سلام من خواب دیدم یه گله کفتار زرد اطرافم بودن ولی به من آسیب نمیزدن ولی آدمای اطرافم ازشون میترسیدن تا اینکه چند تا شیر اومدن و کفتار ها دویدن به سمت اونا ولی بعد تبدیل به سگ شدن و سگها شیر ها رو فراری دادن
سلام خواب دیدم بعضی اوقات چند کفتار زرد و بعضی مواقع یک کفتار من را تعقیب میکنن و هر موقع نزدیک میشوند من آیه وجعلنا آیه هشتم سوره یس را میخوانم ودفع میشود لحظه آخر یک کفتار زرد خیلی به من گیر داد و به من نزدیک شد ولی من خیلی بلند بلند خواندم که یک دفعه اونهم شروع به خواندن کرد و به خاطر قرآن منصرف شد البته همش میگفت من یک تیکه کوچک از شما میخورم که زیاد به شما صدمه نخوره ولی لحظه آخر خودش با یک صوت خیلی قشنگ شروع کرد به قرآن خوندن همان آیه و از من منصرف شد خوابم خیلی طولانی بود خواهش میکنم منو راهنمایی کنید چونکه من به خواب اعتقاد دارم سپاسگزارم
خواهش دیدم رفتم به سمت شیر ولی شیر هیچ حمله ای به طرفم نکرد و با شکوه به من خیره شد بعدش وقتی اومدم و خواستم برگردم یه کفتار به طرفم پرید ولی مامعی جلوش رو گرفت و نتونست بهم آسیبی بزنه
سلام.خواب دیدم یه کفتار خیلی بزرگ زرد رنگ داره به طرفم میاد اما من ازش نمیترسم و آماده ام که باهاش بجنگم و یه گله سگ که همشون از کفتار کوچک ترن دارن به دنبال کفتار میدون تا بگیرنش و لحظه آخر که کفتار داره بهم میرسه سگا میگیرنش و کفتار نمیتونه بهم آسیبی برسونه.میشه تعبیرشو لطف کنید؟
سلام منم دقیقا با یک کفتار زرد روبرو شدم در خواب و خواستم بهش حمله کنم که همه چیز تاریک شد و دیگه نفهمیدم چی شد تا بیدار شدم
9
20
اصغر|۳ سال پیش
خواب کفتاری در شکل مردی دیدم که با فامیلها درگیر، من نیز درگیر شدم و شکست خوردم ولی او بعد پیروزی حمله نکرد و رفت! در تعبیر... او مرد بود ولی زنیست جادوگر که زندگی خانواده ای را به همزده و زن و بچه فامیل ما را اسیر کرده و کسی حریفش نیست مگر خدا... یا علی مولا
خواب دیدم با برادر زادم تو بیابان راه میرفتم بعدش صدای کفتار اومده بعدش برادر زادم تبدیل شد به دوست دخترم بعدش میخواستم با سنگ کفتار رو بزنم دختره از پشت دستمو گرفت نمیزاشت کفتار رو. بزنم بعدش یه ماشین اومد ولی دوس دخترم دستمو از پشت گرفت و با دندون پیراهنمو پاره میکر و با دندون کمر قلقلک میداد هی زجرم میداد تعبیرش چیست
خوابم خیلی طولانی بود خواهش میکنم منو راهنمایی کنید چونکه من به خواب اعتقاد دارم سپاسگزارم
لطفا تعبیرش رو بگید
منوفامیلامداشتیمدرشبمیرفتیمفامیلامتوماشینومنجلویماشینمیرفتمتاراهرانشونبدهمخیلیتاریکبودیهدفعهکلیحیوان
نمیدونستمچهحیوانیاستفکرمبهگرگوکفتارمیرود
بهماحملهکردندمنهمازترسرفتمتویماشینهرچهخودموبهماشینزدمنتونستمسوارشمحیوانهافامیلامونراکشتندومنوبچههای
فامیلامونراچندنفرباهواپیمابه.خانهبردند