من خواب دیدم که توخانه بودم رفتم حیات هوابخورم اسمانو نگاکردم یه قطب نمای بزرگ و بازرق برق دیدم رفتم گوشیمو بیارم ازش عکس بگیرم هنگام بازکردن دوربین گوشی کنار قطب نما یه ادم یا فرشته بود دیدم
سلام، من چند روز قبل پدر بزرگ و مادر بزرگم که کلاس آموزشی حج عمره داشتن ، من برده بودم با ماشین خودم و کلی دعای خیر و تشکر کردن، و بعد من اومدم خونه و کلی خسته بودم و خوابیدم که نزدیکای صبح بود که خواب دیدم که توی خواب اطرافیانم که کنارم خوابیده بودن رو میدیدم که یهو دو فرشته سفید با بالاهای بزرگ و سفید و نورانی بالا سرم بال میزدن که اینقد سر و صدای بال زدنشون زیاد بود قشنگ میشنیدم و باهام صحبت میکردن و با عجله میگفتن که سریعتر اماده بشم و دو تا دستم را همون جایی که خوابیده بودم باز کنم ، و میگفتن میخواییم بهت دو تا بال ببندیم و سریعا همین الان ببریمت مکه و خانه ی خدا تا بال بزنی سریع برسی به مکه و داشتن بهم بال میبستن و منم شوکه شده بودم و میگفتم مگه میشه اخه ، چطوری الان یهویی برم ، گفتن تو کاری نداشته باش ما بهت بال میدیم که راحت با ما بیایی مکه، بعد سریع از خواب بیدار شدم و کلی خوشحال بودم سر صبح و سرحال و هیجان زده بودم, تعبیرش چیه؟ ان شاء الله که خیره.
سلام خواب دیدم در خونمون شلوغه بعد یه کودک خوشگل و نورانی تو هوا درحال پرواز بود نگاش کردم بال داشت بالهاش انگار دوتا عکس درخت روشون نقاشی کرده بودندانگار عمومو پسرعمم بغلش کردن بعدش منم گرفتمش بغلش کردم باهاش عکس انداختم البته رو صورتش لبخند بود پرسیدم از کجا اومده گفتن از خونه پدربزرگم پدر مادرم نمیدونم تعبیرش چیه خدا کنه خیر باشه
من برای بار ۴رم خواب دیدم یک فرشته ی بال دار میخواد منو با خودش ببره ولی هر بار من به دلایلی بیدار میشم ولی یبار ینی امروز باهاش رفتم تون منو به یک جنگل برد و بعد بی دلیل بیدار شدم
خواب دیدم در محله قدیمیمان مشغول بازی بودیم دوتا فرشته از زمین بلند شدند من هم اونارو دیدم برای بار دوم به دوستانم نشان دادم و یکی از اونهارو وقتی که به زمین نشست گرفتم،وقتی لمسش کردم حس کردم اذیت میشه و اونو رها کردم رفت پیش اون یکی،لا ارزوی توفیق لطفا راهنماییم کنید
من مجردم و خواب دیدم دراز کشیده بودم ویه خانومی بالباس سفید ودسته گل به دستش دور بالین من میچرخید.صورتشو نمبدیدم ولی توی خواب حس کردم یه عروس هست..به خواهرامگفتم این عروسه کیه دور سر من میچرخه؟ خواهرام تعجب کردن وگفتن نمیبیننش...باوح شت از خواب پریدم...نمیدونم تعبیرش چیه
من خواب دیدم که چهار صف انسان در حال نماز بودند پشت سر اون چهار صف انسان فرشتگان بیشمار هم به نماز ایستاده بودند او منطقه که ایستاد بودن بلدم اونجا زادگاه من هست در کوه ها و زمین های همه جا پری فرشته بود ولی رو شان به طرف قبله نبود طرف جنوب همه ایستاده بودند همش لباس سفید داشتن ولی یک گروه کوچیک که در سر کوه ایستاد بود لباس سیاه داشت خلاصه تعبیر این خواب را پیدا نکردم
من چند ماه پیش خواب دیدم یه تعداد افرادی میخواهند مرا از بین ببرند ویک فرشته از زمین به آسمان رفت هم شاخ داشت هم بال وقتی که انهابهم حمله کردن بالا رفت واین آیه راگفت واعدوالهم مستتعتم من قوه ورعد میزد و پودر میکرد و اشاره کرد موجوداتی مثل سگ یا گرگ از زمین در میامدن وبه آنها حمله میکردن من هیچ تعبیری برای این خواب پیدا نکردم لطفاً کمکم کنید
همین الان از خوابم با ترس پریدم سات ۳ دیدم این خابو تو خونه مامانم اینا بودم مامانم بیرون نگا کرد دید کلی ابرع به فاطمه گف همون زنه به تالعم نگا کرد از ابر حرف زد آبجیم گف الانشم حیاطو ابر ورداشته منم دراز کشیده بودم نشستم یهو دیدم یه فرشته ای جلوی پنجرمون فرود اومد ولی واینستاد انگاری باهاش بسته بود تاحالا همچین فرشته ای ندیده بودم تو فضای مجازی سفید بود پراش کم بود یا نمدونم خیس بود اینشگل دید داشت انگاری استخون بالش دیده میشد قیافش هم شبی انسان بود هم نه ولی سرشو طوری خم گرفته بود فکنم خمار بود همین طوری رسید به کف حیاطمون تا دیدمش ترسیدم نتونستم حرف بزنم. آبجیم پشت سرم بود ندید یهو تا فهمید من دیدمش یه طرفی کشید خودشو رف اونطرف حیاطمون قیب شد خاهششش میکنم زودتر تعبیرشو بگین ممنون میشم همین الانشم میترسم تو خوابم واقعی هم بود حس کردم یه جور معجزه ای رو داده بعدش قیامت میشه
سلام.اکثرا تو خواب آقایی رو با ردای سفید و آراسته با سیمایی زیبا و عرفانی رو میبینم.که منو با خودش به خیلی جاهایی میبره و چیزهایی که ما ب چشم ندیدیم رو بهم نشون میده.از خدا.جهان هستی.مرگ و خیلی چیزا باهام صحبت میکنه و منو تو ماورای دیگه میبره و ب چشم نشون میده.ی تجربه ناب و دلنشین ک کلی لذت میبرم.حس و انرژی فوق العاده ای ازش میگیرم و از بودنش لذت میبرم.همیشه هم همین یک شخص رو میبینم.و صداهایی ک همش راجبه خدا باهام حرف میزنه و ی آقاست باهام صحبت میکنه.هم خودشو بهم نشون میده هم فقط صداشو میشنوم و باهم حرف میزنیم.اگه این خوابهارو برای کسی تعریف کنم فک میکنن هذیون میگم و توهم زدم اما من ب چشم خیلی چیزارو میبینم.منو میبره تو ی بعد از زمان ک قابل دیدن نیس اما فضایی بسیار زیبا و دلنشینه.انگار کاملا نزدیک ب خدایی.خیلی دوس دارم بدونم این آقای مهربون کیه ک همش میبینمش و این چیزارو بهم نشون میده
ک بودومن افتادم روش گفت چیکارمیکنی ،به صورت کتابی گفت۵۰۰هزارتومان کنارگذاشته بودیم برای یک فردنیازمندگفتیم کی بهترازشماوبلندش
دورفت منم دنبالش دوییدم ازپله هاکه داشت پایین میرفت هی بهش میگفتم وایستاکارت دارم اون گوش نمیکردتاگفتم توروخداواستاایس
تادبارون شدیدم میومدواومدروپله نشست وبهش گفتم به خدامیگی پولی روبهم بده واسه رهن خونه میخوام به بدنم دست زدوگفت چقدم لاغری گفتم بله ازبس کارمیکنم لاغرشدم این کلمه ی رهن خونه روچندبارتکرارکر
دم واونم گوش میدادگفت باشه میگم وبعدهی سعی میکردم چشماموبازکنم نمیتونستم واحساس میکردم یکی داره تکونم میده ازخواب بیدارشدم راهنماییم کنیدلطفاممنون
خواب دیدم در خونمون شلوغه بعد یه کودک خوشگل و نورانی تو هوا درحال پرواز بود نگاش کردم بال داشت بالهاش انگار دوتا عکس درخت روشون نقاشی کرده بودندانگار عمومو پسرعمم بغلش کردن بعدش منم گرفتمش بغلش کردم باهاش عکس انداختم البته رو صورتش لبخند بود پرسیدم از کجا اومده گفتن از خونه پدربزرگم پدر مادرم نمیدونم تعبیرش چیه خدا کنه خیر باشه
شت از خواب پریدم...نمیدونم تعبیرش چیه
خلاصه تعبیر این خواب را پیدا نکردم