دلگرم
امروز: سه شنبه, ۰۴ مهر ۱۴۰۲ برابر با ۱۰ ربيع الأول ۱۴۴۵ قمری و ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۳ میلادی
به خودم که آمدم تیزی چاقو در گردن رضا نشسته بود/قصد کشتن رضا را نداشتم نمی دانم چه شد!
9
پرونده ی نزاع چند نوجوان شیرازی در حال حاضر در اجرای احکام کیفری است و یک نوجوان در انتظار اجرای حکم قصاص،کاش سلبریتی ها،ورزشکاران و خیرین پا پیش گذاشته کمک کنند در جلب رضایت اولیاء دم

پاسخ استیذان قصاص رضا نوجوان متهم به قتل واصل شد.

این عبارت حکم سوت پایان ماراتنی است که نقطه ی آغازش را چند نوجوان ۱۸_۱۹ساله ی شیرازی در شامگاه تیرماه۹۹در پارک محله اشان رقم زدند.

چند نوجوان فارغ از دغدغه های این روزهای والدین خویش سرگرم بگو و بخند های کودکانه بوده اند که تلاقی نگاه این جماعت به چشمان چهار پنج نوجوان رهگذر سرآغاز مشاجره و نزاعی شده است موصوف به نزاع دسته جمعی که صد افسوس حاصل این نزاع بچگانه وقوع قتل نوجوانی به دست نوجوان دیگری شده است.

نیمکت های سرد و سنگی پارک محله ای در شیراز شاهد نزاع و درگیری چند نوجوان ۱۸_ ۱۹ ساله بوده اند که حاصلش قتل نوجوانی به نام رضا و حکم قصاص برای قاتلی که از قضا نام او نیز رضا است.

شاهدان حادثه و حاضران در این نزاع در نقل حادثه می گویند:
آن شب رضا و دوستانش شروع کردند به تیکه انداختن و متلک گفتن.

بنا بر آنچه سایر متهمان پرونده از ماوقع نقل می کنند آغاز و خاتمه ی نزاع و درگیری در کمتر از چند دقیقه منجر به بریده شدن گلوی رضا و قتل وی شده است.

رضا (قاتل) در نقل حادثه می گوید: اصلا نفهمیدم چه شد،دعوا که شروع شد رضا (مقتول) به سمت من حمله کرد منم چاقویی که از ماشین دوستم برداشته بودم به سمت او پرتاب کردم که یکدفعه دیدم از گردنش خون زد بیرون و چند قدم عقب عقب رفت و افتاد زمین و...

جزء به جزء پرونده را که مرور میکنی هیچ چیزی جز شرح یک حادثه و اتفاق دیده نمی شود همینطور که چاقوی رها شده به گلوی رضا اصابت کرده،ممکن بود به دستِ وی یا هر نقطه ی دیگری اصابت کند و امروز رضا زنده بود و آن یکی رضا هم زیر تیغ نبود!!

حادثه ای که حاصلش داغی شده است بر روح و روان خانواده ها، از پس سه سال خون دل خوردن و چشم انتظاری تایید حکم قصاص قاتل و استیذان در اجرای حکم قصاص حکایت تلنگری است برای همگان که حادثه در کمین است و هیچ زنگ اخباری ندارد و هر آن و لحظه ای ممکن است حادثه ای مشابه ضمیمه پرونده ای شود با چنین نتیجه ای

لذا حسب تجربه و رویت صدها پرونده ی کیفری مشابه باید اذعان کرد چالش اصلی چنین پرونده هایی حول این پرسش رقم می خورد ؛آیا قصاص متهم ذره ای از داغ و اندوه اولیاء دم را می کاهد؟آیا گرفتن حق حیات و جان یک نوجوان دیگر تنها راه چاره است یا که نه می توان طریق دیگری برگزید تا ضمن تسلی خاطر خانواده ی مقتول،مانع قصاص نوجوان دیگری شد؟

در جهانی که هیچ یک از ما از یک لحظه وآن خویش بی خبریم آیا قصاص نوجوان ۱۹ساله ی پرونده نزدیک به صواب است یا کمک به جلب رضایت اولیاء دم و برگرداندن متهم به زندگی عین ثواب؟به راستی حکمت گذشت و بخشش در چنین حوادثی چیست که در آیات قرآن و احادیث معصومین ع به کرات به آن توصیه می شود؟

اینکه در قرآن حکیم ، بخشش و گذشت از قصاص قاتل را به منزله ی حیات مجدد یک جامعه انشاء شده است حکمتش چیست؟ یقینا حکمتی در این قول نهفته است که آدمیان از فهم و درک آن عاجزند اما لازم است بنا بر همین باور و در راستای رسیدن به لحظه ی شیرین و دلچسب گذشت گامی برداشت و قلمی زد بلکه با حرکتی خداپسندانه داغ دل مادر رضا تسلی یافته مادر دیگری داغدار جوانش نشود

لذا بنا بر این باور یادداشت حاضر را فراخوانی تلقی کرده تا خیرین و بانیان صلح و سازش پیش قدم شده تا گره از بندگان خدا بگشایند شاید به نفس حق چنین انسان هایی غایت نهایی پرونده به سازش و گذشت ختم شود.

نکته:
در پرونده هایی که حکم به قصاص می شود،خیرین و هنرمندان و ورزشکاران می توانند به جلب رضایت اولیاء دم کمک کنند



این مطلب چقدر مفید بود ؟
4.4 از 5 (9 رای)  


دیدگاه ها
اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !

hits