دلگرم
امروز: پنج شنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۸ مارس ۲۰۲۴ میلادی
شعر نیما یوشیج در مورد مرگ | شعر مرگ کاکلی نیما یوشیج
1
زمان مطالعه: 2 دقیقه
شعر غم انگیز نیما یوشیج - شعر نیما یوشیج در مورد مرگ - شعر مرگ کاکلی نیما یوشیج

شعر نیما یوشیج در مورد مرگ

شعر مرگ کاکلی نیما یوشیج

در دنج جای جنگل مانند روز پیش

هر گوشه ای می آورد از صبحدم خبر

وز خنده های تلخ دلش رنگ می برد

نیلوفر کبود که پیچیده با مجر

مانند روز پیش هوا ایستاده سرد.

اندک نسیم اگر ندود، ور دویده است،

بر روی سنگ خارا مرده است کاکلی،

چون نقشه ای که شبنم، از او کشیده است.

بیهوده مانده است از او چشم نیم با،

بیهوده تافته است در او نور چون به سنگ،

با هر نوای خوش چو درنگی به کار داشت

اینک پس نواش تن آورده زو درنگ.

در مدفن نوایش از هوش رفته است،

بعد از بسی زمان که همه بود گوش هوش

یاد نوای صبحش بر جای با هوا،

می گیرد آن نوا را خاموشی ای بگوش.

نگرفته است آبی از آبی تکان ولیک

«مازو» ی پیر کرده سر از رخنه ای به در

مانند روز پیش، یک آرام «میم رز»

پر برگ شاخه ایش به سنگی نهاده سر

separator line

گندمزار در شعر نیما یوشیج

شعر تنهایی | عاشقانه ترین شعرهای نیما یوشیج در باب تنهایی



این مطلب چقدر مفید بود ؟
5.0 از 5 (1 رای)  

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits