شعر با واژه مسجد
ره میخانه و مسجد کدام است
که هر دو بر من مسکین حرام است
نه در مسجد گذارندم که رند است
نه در میخانه کین خمار خام است
میان مسجد و میخانه راهی است
بجوئید ای عزیزان کین کدام است
به میخانه امامی مست خفته است
نمیدانم که آن بت را چه نام است
مرا کعبه خرابات است امروز
حریفم قاضی و ساقی امام است
برو عطار کو خود میشناسد
که سرور کیست سرگردان کدام است
شعر کوتاه در وصف مسجد
دوش از مسجد سوی میخانه، آمد پیرما
چیست یارای طریقت بعد از این تدبیر ما
شعر حافظ برای مسجد
همه کس طالب یاراند، چه هشیار چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کِنِشت
شعر درباره مسجد
غرض ز مسجد و میخانهام وصال شماست
جز این خیال، ندارم خدا گواه من است
در مسجد و میخانه خیالت اگر آید
محراب و کمانچه ز دو ابروی تو سازم
شعر مسجد برای بیو
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
شعر در مورد مسجد
من ز مسجد به خرابات نه به خود افتادم
اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد
شعر برای مسجد
یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست
و آنچه در مسجد امروز کم است آنجا بود
شعر برای گذر عمر | گلچین اشعار برتر درباره گذر عمر و جوانی
شعر در مورد درد و رنج | 29 شعر سوزناک درباره درد عشق و غم هجران
شعر برای فرزندم | مجموعه ای کامل از زیباترین اشعار در مورد فرزند
دیدگاه ها