دلگرم
امروز: پنج شنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۸ مارس ۲۰۲۴ میلادی
فاز سنگین ترین متن و دوبیتی های غمگین پر معنا برای دلشکسته ها (۲)
23
زمان مطالعه: 9 دقیقه
اگر به دنبال متن وجملات، دوبیتی وشعر، استوری و استاتوس، پیامک و اس ام اس ، کپشن و بیو فاز سنگین غمگین پر معنا میگردید جدیدترین آنها برای شما آماده کرده ایم.

متن و دوبیتی های غمگین عاشقانه پر معنا

به سرخی غروب روزهای پاییزی سوگند
گر ذره ای احساس بود ترا
میفهمیدی فرق من و دیگرانرا
و دیگر نمیگفتی:
مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد



تمام روز میــــــخندم تمام شب یک دیـــگه م
من از حالم ب این مردم. دروغــــــــــای بدی میگم



بسلامتیه تنهایی که خیلی با ارزشه..چون خالی از آدمهای بی ارزشه



تنهایی یعنی‌ : هنوزم دوسش داری . . ولی‌ حق نداری بهش نزدیک بشی‌ ! چون اون دیگه تنها نیست



آرزوی من ماندن اوست اما
خدایا اگر آرزوی او رفتن من است
آرزوی او را برآورده کن
من جز آرزوی او آرزویی ندارم


دوبیتی غمگین عاشقانه پر معنی و با مفهوم برای استوری و استاتوس

قرص های پنهانی
سیگارهای پنهانی
بغض های پنهانی
گریه های پنهانی
وبعدپنهان شدن پشت لبخندهای بزرگ
آدمهاراگول زدن مثل آب خوردن است،مردمی ک همیشه عقلشان ب چشمشان بوده است

مطالب بیشتر::

۵۰ عکس قشنگ بدون متن دخترونه - عکس غمگین عاشقانه برای پروفایل

فازسنگین ترین متن و دوبیتی های غمگین پر معنا برای دلشکسته ها (۱)



گاهی وقتها بی دلیل
شاید بی دلیل
بغض تَرَک برمیدارد
احساس ضربه میبیند
غرور خُرد میشود
و دل میشکند
مراقب شکستنی ها باشیم


هوای چشام بدجوری ابریه
دلم تنگه و غرق بی صبریه
چه حس غریبی چه بدحالیه
که هستی
ولی.. جای تو خالیه


گفت بزن به سلامتی پت ومت گفتم بخاطر اینکه خنده دار بودن؟ گفت ن بخاطر اینکه تا اخرش باهم
بودن


متن برای کپشن و بیو پر معنی بی معرفتی غمگین

صندوق صدقات نیست دل من که گاهی سکه ای محبت درآن بیندازی وپیش خدای دلت فخربفروشی که
مستحقی راشادکرده ای!…


این قرص ها مرا آرامم نمی کنند… “یاد‎”‎‏ تو، و
تنها آرامبخش من‎ ‎در این
دنیاست..! تقدیم به داداش امیرحسین گلم..


کاش میتوانستم خاموش شوم.. فنا شوم.. محو شوم.. من از این روزگار خسته شده ام.. از این لحظه هایی که
حال مرا نمی فهمند و کند میگذرند بیزارم.. من از تمام شاید ها و باید های اجباری روزگار متنفرم..!


هرکس به سهمش از دنیا چیزی بر میدارد! من یکی از دنیا… دست بر داشته ام…!


گوشه ی راستم بنویسید
‏”زنده”
پخش مستقیم..
از کجایش مهم نیست..
بنویسید زنده است..
هرچند دلش گرفته باشد…!


متن غمگین پر معنی برای رفیق

رفیق؟ این روزها…
من خدای سکوت شده ام..
خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا خط خطی
نشود…!


پیام و اس ام اس غمگین پر معنا احساسی

تمام حرف مجنون یک کلام است!!!!
‏.
‏.
‏.
‏.
‏”نفس” بی یاد ”
لیلایم” حرام است ‎!!!‎‏… تقدیم به حمیده ی نازنینم…


دست هایم…
این روزها بوی حافظ میدهند…! تفال که میزنم.. کنعانم… بدجور یوسفش را میخواهد!!!

مطالب بیشتر::

سری جدید متن ها و جملات چشم انتظاری برای بیو و استاتوس

متن و جملات عاشقانه غمگین شکست عشقی برای بیو | استوری | استاتوس


غمگین ترین پیامک و متن عاشقانه پر معنا

مجسمه ای ساخته از من..
مجسمه ای با چشمان باز، خیره به دور دست….! شاید غرب..! شاید شرق..!
مبهوت یک شکست… مغلوب یک اتفاق… مصلوب یک عشق… میبینی رفیق؟؟!! هه… خرده هایم را دارد باد به
همراه خود میبرد.. بیااید و شاهکارش را ببینید.. مجسمه ای ساخته است به نام “من”…!


خدایا مانده ام..
نمیدانم
از دست داده ام
یا از دست رفته ام
که روزگارم چنین
است..


اردیبهشتی که باشی…
هیچگاه آرزو و حسرتی نخواهی داشت.. چرا که…… خودت به تنهایی، نهاااایت
آرزو برای دیگرانی و…. خیلی ها در حسرت “تو” هستند و میمانند..
دوستت دارم ای نهایت
تموم آرزو های من!!! تقدیم به عشق خودم که تنها دلیل نفس کشیدنمه..


سلام روزگار…
چه میکنی با نامردی مردمان؟… من هم.. اگر بگذارند.. دارم خرده های دلم را چسب
میزنم… راستی! این دل.. دل میشود؟..


خودم را یادم نمی آید!
از من فقط “تو” باقی ماندی و دیگر هیچ ‎…‎‏!


این روزها من روزه ی سکوت گرفته ام… آرام گرفته ام تا آرامش آنانی را که زیر پا له ام کردند خط خطی نشود…!


تابستان..
حالا که داری تمام میشوی، بگذار بگویمت . . . . . .
روزهای گرمت،
خیلی بر من سرد
گذشت!
‏”..

مطالب بیشتر::

جدیدترین بیو و استاتوس عاشقانه به زبان کردی با ترجمه فارسی

سری جدید متن ها و جملات زیبا گله دار برای بی معرفتها


متن و جملات غمگین آموزنده پر معنا

لحظه های ناب کودکی در پیچ و خم زمانه گم شد.. دوستانم را روزگار گرفت.. ما ماندیم و سیگاری کنج لب..
تلخی چای بی قند.. خش خش برگها به زیر پا.. ما ماندیم و پوچی لحظه ها..


کمر بسته ام به خودکشی..
بیخیال هم نمی شوم…
هم دست اند با من این سیگارهای تلخ و این
لحظه های تنهایی و این خاطرات تلخ…


بیزارم از افرادی که صدای عرعر خود را نمی شنوند.. در حالی که گوش های تو را دراز می بینند..


این روزها که می گذرد..
یک ترانه ی تلخ..، قصه ی تنهایی های مرا می سراید..! میدانم که سمفونی گوش
خراشی است.. روزهاست که پنبه دگر فایده ندارد… باید باور کنم “تنهایم”…!


ماهیان از تلاطم دریا به خدا شکایت کردند و چون دریا آرام شد…
خود را اسیر صیاد یافتند…
در تلاطم
هاى زندگى حکمتى نهفته است…
از خــدا بخواه دلت آرام باشد…
نه اطرافت…!! *


خـــــــــــــــدا
دلگیر نشو از من;ولى به خودت قسم
ته نامردیه
دنیات!


استاتوس، استوری، بیو عاشقانه و رومانتیک پر معنا

گاهی حرف هاوزن ندارند ریتم ندارند آهنگ ندارنداماخوب گوش کن درد دارن


کسی که گریه میکنه یه غصه داره کسی که میخنده هزارتاغم


من از شماگفتن تو بدم می آید
عزیزم مرا سرد خطاب نکن
این پاییزمیخواهم تا افتادن آخرین برگ با تو
دیوانگی هاکنم


به هر دری که زدم سری شکسته شد
به هرجا که سر زدم دری بسته شد
نه دگر در زنم به سر نه دگر سر زنم به دری
که روح در به درم از سر و در زدن خسته شد


شعر غمگین فاز سنگین پر معنی برای عاشق های دلشکسته

فراموش نکنیم که اگر دلی را بردیم شکستیم ، گذشتیم و رفتیم
روزگار حافظه خوبی دارد ، هرگز فراموش نمی کند


ﮔﺎﻫﯽ ﻟﺐ ﻫﺎﯼ ﺧﻨﺪﺍﻥ
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ


کسانی که از خود می رنجانیم
مثل ساعت هایی می مانند که صبح دلسوزانه زنگ می زنند
و در میان خواب و بیداری بر سرشان می کوبیم بعد می فهمیم که خیلی دیر شده


هیچوقت حال اونی که هست
رو به خاطرِ اونی که نیست نگیرید ...


پدر پشت در نقاب خنده هایش را می زند
و غم هایش را در جیبش می ریزد و وارد خانه می شود
پدر ناراحتی هایش را پشت روزنامه پنهان می کند
پدر در تمام آینه ها فریاد می زند : حال من خوب است
پدر دوستت دارم ها را با چشمانش می گوید چون عشق پدر همیشگی است
پدر ، سایبان لحظه های بارانی
چشمان پدر ، شعری است مردانه
پدر سرباز کهنه کار جبهه های روزگار
پدر برای من همیشه پدر خواهد ماند


آنقدر مشغول بزرگ شدن هستیم که گاهی

فراموش می کنیم پدر و مادرمان در حال پیر شدن هستند

مطالب بیشتر::

جدیدترین پیامهای عاشقانه به زبان ترکی استانبولی با معنی فارسی

جملات و کلمه های عاشقانه به زبان استانبولی با ترجمه (۲)


مادربزرگ می گفت : دل هر آدمی دری دارد
می گفت : باید باز کنی در دلت را روی لبخند آدم ها
می گفت : هر کدام از این درها یک کلید بیشتر ندارند
می گفت : کلید دل آدم دست خود آدم نیست
می گفت : انگاری کلیدها را دم خلقت پخش کرده اند
بین آدم ها و هر کسی یکی برداشته برای خودش
می گفت بلند شو برو بگرد
بگرد ببین کلید قلب کیست توی دست هایت ؟
ببین کلید قلبت کجاست ؟


جز من اگر عاشق شیداست بگو
ور میل دست به جانب ماست بگو
ور هیچ مرا در دل تو جاست بگو
گر هست بگو نیست بگو راست بگو


بسترم صدف خالی یک تنهاییست
و تو چون مروارید گردن آویز کسان دگری


دلم بهانه می کند طلوع دیدن تورا
تا به کجا دلم کشد حسرت دیدار تو را


عاشقی با قلب من بیگانه شد
خنده از لب رفت و یک افسانه شد
حس و حالی بعد عشق آمد پدید
بعد آنشب زندگی غمخانه شد


کپشن غمگین عاشقانه پر معنا

چو گل های شقایق داغدارم
بیا پروانه شو بنشین کنارم
بشو مرهم به زخم قلبم ای دوست
که خنجر خورده ی این روزگارم


خسته ام فردا نگاهت را برایم پست کن
یک بغل حال و هوایت را برایم پست کن
گوشم از آواز غمگین سکوت شب پر است
لطفا آن لحن صدایت را برایم پست کن


سایه ام امشب ز تنهایی مرا همراه نیست
گر در این خلوت بمیرم هیچ کس آگاه نیست
من دراین دنیا به جز سایه ندارم همدمی
این رفیق نیمه راه هم گاه هست و گاه نیست


مدتی می گذرد از تو ندارم خبری
چه کنم ناله من هیچ ندارد اثری
شب و روز از غم تو پریشان حالم
نه نشانی ز تو آمد نه پیامی جانم


ما پیغام دوست داشتنمان را با دود آتش به هم می رسانیم
نمی دانم آن سو برای تو تکه چوبی هست یا نه؟
من اینجا جنگلی را به آتش کشیدم


یادته روز اول بهت گفتم می خوام با یه دروغ بزرگ حرفامو شروع کنم؟
تو اخم کردی ، گفتم : دوستت ندارم بعد هردو تامون زدیم زیر خنده
اما دیروز گفتی که می خوای با یه دروغ بزرگ خداحافظی کنی
و بعد فریاد زدی : دوستت دارم هر دومون بغض کردیم و تو رفتی برای همیشه


همیشه میشه تموم کرد
فقط بعضی اوقات دیگه نمیشه دوباره شروع کرد
مواظب همدیگه باشیم


چوپان قصه ی ما دروغگو نبود
او تنها بود و از فرط تنهایی فریاد گرگ سر می داد
افسوس که کسی تنهایی اش را درک نکرد
و در پی گرگ بودند و در این میان فقط گرگ فهمید که چوپان تنهاست


پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‎کند
بلبل شوقم هوای نغمه‎خوانی می‎کند
همتم تا می‎رود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می‎کند


شمع، این مساله را بر همه کَس روشن کرد
که توان تا به سحر ، گریه ی بی شیون کرد


من همان برگم که بر روی درخت
لرزم از برد چنین پاییز سخت
در نهایت باید افتاد و گریست
به درخت گفت خداحافظ و رفت


من از اعدام نمی ترسم
نه از چوبش نه از دارش
من از پایان بی دیدار می ترسم


۴تا دوست صمیمی دارم
حسرت ، غم ، ماتم ، تنهایی
بهشون سفارش کردم تحویلت نگیرند


هیچوقت نفهمیدم که چرا درست همان کسی که فکر می کنی
باهمه فرق داره یک روز مثل همه تنهات می زاره




این مطلب چقدر مفید بود ؟
4.3 از 5 (23 رای)  

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits