گلچین جدیدترین و زیباترین اشعار ویژه ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)
در این مطلب از مجله دلگرم به مناسبت ولادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) ، برترین اشعار را برایتان برگزیده ایم . با ما همراه باشید .
اشعار برگزیده به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)
شعر در وصف ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)
نشسته ام بنویسم که بال یعنی تو
عروج کردن سمت کمال یعنی تو
نشسته ام بنویسم تصورت، هیهات
فراتراز جریان خیال یعنی تو
محبت تو همان آیینه است و مهرت آه
تو آب و آیینه پس زلال یعنی تو
ز برگهای تو بوی رسول میآید
گل محمدی بی مثال یعنی تو
مسیر رد شدنت را کسی نگاه نکرد
جمال زیر نقاب جلال یعنی تو
تو نور و نورٌ علی نور و خالق النوری
تو از تصور خاکی نشین ما دوری
تو آن دعای رسولی که مستجاب شدی
برای خانهی خورشید آفتاب شدی
یگانه دختر احمد شدن مراد نبود
برای ام ابیهایی انتخاب شدی
تو مرتضی نشده این همه صدا کردی
تو مصطفی نشده صاحب کتاب شدی
علی به پای تو شد ذره ذره آب و سپس
تو هم به پای علی ذره ذره آب شدی
تو عادلانهترین فیضی و دوتا نه سال
نصیب روح نبی و ابو تراب شدی
تو آفتاب رسولی و آسمان علی
تو روح سینهی پیغمبری و جان علی
شب سیاه بگیرد تمام دنیا را
اگر ز خلق بگیرند نام زهرا را
هزار سال به جز آستانهی کرمت
نبرده ایم در خانهای تمنا را
ز روی عاطفه خوابت نمیبرد شبها
اگر روا نکنی حاجت گداها را
قرار نیست به نان مدینه لب بزنی
ز سفره ات نگرفتند رزق بالا را
برای آنکه مقام تورا نشان بدهند
نموده اند فراهم بساط فردا را
دل رسول خدا را اسیر درد مکن
مگیر از سخن خویش لفظ «بابا» را
بگو پدر که نبی را حیات میبخشی
ز درد و غصه دلش را نجات میبخشی
زمین بدون نگاهت تب بهار نداشت
شبیه کوه بلندی که آبشار نداشت
بعید نیست ببخشی همه قیامت را
نمیشود ز. تو اینگونه انتظار نداشت
دعای پشت سر تو مراد مولا بود
وگرنه هیچ نیازی به ذوالفقار نداشت
بهشت، منزل توست این همه طلب دارد
وگرنه هیچ کسی با بهشت کار نداشت
دوازده نخ وصله به چادرت دیدند
به ساده زیستیت عمر روزگار نداشت
همه جهیزیه ات بود چند ظرف گلین
تجملات برای تو اعتبار نداشت
شب عروسی خود یاد قبر افتادی
شکوه رخت نو ات را به سائلی دادی
بهشت هستی و عطر معطری داری
همیشه آب و هوای مطهری داری
به نیمی از نفست انبیا بزرگ شدند
تو از قدیم دم ذره پروری داری
صحیفهی تو تماما تنزل وحی است
از این لحاظ تو قرآن دیگری داری
یتیم مکه بدهکار مهربانی توست
تو گردن پدرت حق مادری داری
یگانه علت غایی خلقتی زین رو
تو با تمامی خلقت برابری داری
ظهور ظاهرت انسان و باطنت حوراست
ولایتی که تو داری ولایت کبراست
نبینم از نفست آه آه میریزی
شبیه برگ گلی گاه گاه میریزی
تو دست و سینه و پهلو میآوری داری...
به پای شیر خدایت سپاه میریزی
میان اینهمه درگیریای شکسته غرور
به دست بستهی مولا نگاه میریزی
چقدر فکر حسینی به فکر گودالی
چقدر اشک بر این بی پناه میریزی
صدای کشتهی گودال را بلند مکن
به گیسویی که کف قتلگاه میریزی
شعر از : علی اکبر لطیفیان
شعر ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)
خدا را تجلاّی دیگر مبارک
نشاط و سرور پیمبر مبارک
تبّسم به لبهای حیدر مبارک
به افلاک توحید، محور مبارک
به سادات میلاد مادر مبارک
به قرآن بگویید کوثر مبارک
گل باغ عصمت فداها خوش آمد
جمال خدا روح طاها خوش آمد
پیمبر بود محو خورشید رویش
خدیجه شده مات حسن نکویش
درود خدا باد بر خُلق و خویش
نیاز آورد صد چو رضوان بسویش
ملک راست ذکر و دعا گفتگویش
محمّد، محمّد، ببوسش ببویش
که آیات نور است نقش جمالش
کمال است مبهوت فضل و کمالش
گل است و رباید دل از باغبانش
مه است و شرف داده بر آسمانش
سلام خدا باد بر جسم و جانش
محمّد بود زائر آستانش
خداوند را وحی ثانی بیانش
زمین غرق نور آمد از دودمانش
وجودش سراپا بهشت محمّد
بهشت محمّد سرشت محمّد
به گردون بگویید این محور تو ست
به حوّا بگویید این سرور تو ست
به آدم بگویید این مادر تو ست
به حیدر بگویید این همسر تو ست
به احمد بگویید این دختر تو ست
به قرآن بگویید این کوثر تو ست
به فردوس گویید افتد به پایش
به جبریل گویید گوید ثنایش
امامت گل سرخی از دامن او
ولایت بهاریست از گلشن او
نبوّت در آیینهی روشن او
شفاعت شمیمی ز پیراهن او
علی دوستی همچو جان در تن او
بهشت سماواتیان مدفن او
گرفته حیات از دمش تا قیامت
نبوّت، رسالت، ولایت، امامت
فلک گشته بر گرد بیت گلینش
ملک سجده برده به خاک زمینش
گرفته ز. دم روح روح الامینش
خداوند را دست در آستینش
نبی عاشق طلعت نازنینش
علی زنده از خندۀ دلنشینش
خدا مدح فرموده در هل اتایش
پدر بارها گفته جانم فدایش
خدا برد معراج، پیغمبرش را
به او داد نیکوترین گوهرش را
نه نیکوترین گوهرش کوثرش را
نه کوثر که صدّیقهی اطهرش را
نه صدّیقهی اطهرش مظهرش را
نه مظهر که آیینهی منظرش را
سلام خدا بر جمال و جلالش
که مولا علی گشته محو کمالش
شعر از : استاد سازگار
همچنین بخوانید :
روز زن در تقویم سال ۹۸ چه روزی است ؟
جدیدترین پیامهای ولادت حضرت فاطمه و روز زن (مادر)
شعر درباره ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)
تو فاطمهای جلوهی انوار الهی
تو فاطمهای بی بدل و لا یتناهی
تو قبله و دلها همه تا کوی تو راهی
عالم شده با نور تو روشن، به نگاهی
زهرایی و دنیا شده در کار تو مبهوت
دنیا نه فقط، عرش، سما، عالم لاهوت
از درک بشر منزلت توست فراتر
تفسیر کند قدر تو را سورهی کوثر
تو فاطمهای روح و دل و جان پیمبر
بسته ست به جانِ تو، همه هستی حیدر
جان تو شده بسته به جان علی آری
در یاری او از همگان افضلی آری
حالا شده این شهر عزاخانه ی مولا
آتش زده نمرود به کاشانهی مولا
در شعله شدی آه تو پروانه ی مولا
ای وای از این حال غریبانه ی مولا
جان تو و جان علی آرام نداری
پهلوت شکسته، ولی آرام نداری
مانع شدهای یک تنه از بُردن حیدر
تو در وسط کوچه شدی جوشن حیدر
کی گشت جدا دست تو از دامن حیدر؟
حیران شده از غیرت تو دشمن حیدر
پس دید که با تو نبرَد راه به جایی
وقتی که تو این گونه به سوی علی آیی
بستند کمر آن همه بر کشتنت این بار
در کوچه چهل تن همه آمادهی پیکار
طوفان بلا بود و تو دلخسته و بی یار
شد غرق به خون از غم تو دیدهی مسمار
گفتند که با کشتن تو کار تمام است
گفتی که نه این مرحله آغاز قیام است
با قامت خم دست به دیوار گرفتی
ناگه مدد از حیدر کرار گرفتی
در دست که سر رشته ی پیکار گرفتی
آرامش از آن خصم ستمکار گرفتی
در سینه ی تو آه جگر سوز، علی گفت:
چشمان پر از خون تو آن روز علی گفت:
برپای نمودی وسط کوچه قیامت
جان دادی و جان، ولی ات ماند سلامت
ای خون تو احیاگر اسلام و امامت
آخر به سرانجام رسد اشک مدامت
یک جمعه سحر منتقمت میرسد از راه
بر پرچم او نقش "علیً، ولی الله"
شعر از : یوسف رحیمی
شعر در مورد ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)
هر کس هر آن چه دیده اگر هر کجا تویی
یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی
در تو خدا تجلّیِ هر روزه میکند
آیینۀ تمام نمای خدا تویی
میلاد تو تولد توحید و روشنی است
ای مادر پدر! غرض از روشنا تویی
چیزی ندیده ام که تو در آن نبودهای
تا چشم کار میکندای آشنا! تویی
نخل ولایت از تو نشسته چنین به بار
سرچشمهی فقاهت آلِ عبا تویی
غیر از علی نبود کسی همطراز تو
غیر از علی ندید کسی تا کجا تویی
تو با علی و با تو علی روح واحدید
نقش علی ست در دل آیینه، یا تویی؟
شوق شریفِ رابطههای حریم وحی
روح الامینِ روشن غارِ حرا تویی
ایمان خلاصه در تو و مهر تو میشود
مکه تویی، مدینه تویی، کربلا تویی
زمزم ظهورِ زمزمههای زلال توست
مروه تویی، قداست قدسی! صفا تویی
بعد از تو هر زنی که به پاکی زبانزد است
سوگند خورده است که خیرالنّسا تویی
شوق تلاوت تو، شفا میدهد مرا
ای کوثرِ کثیر! حدیث کسا تویی
آن منجی بزرگ که در هر سحر به او
میگفت: مادرم به تضرع: بیا، تویی
شعر از : مرتضی امیری اسفندقه
شعر ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)
شب تاریک کنار تو به سر میآید
نام زهرا به تو بانو چقدر میآید
آبرو یافته هر کس به تو نزدیک شده
خار هم پیش شما گل به نظر میآید
و نبوت به دو تا معجزه آوردن نیست
از کنیزان تو هم معجزه بر میآید
به کسی دم نزد، اما پدرت میدانست
وحی از گوشۀ چشمان تو در میآید
پای یک خط تعالیم تو بانو والله
عمر صد مرجع تقلید به سر میآید
مانده ام تو اگر از عرش بیایی پایین
چه بلایی به سر اهل هنر میآید
مانده ام لحظۀ پیچیدن عطر تو به شهر
ملک الموت پیِ چند نفر میآید
شعر از : کاظم بهمنی
شعر در وصف ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)
زهی کوی کسی کز خون بود آب خیابانش
ز. سرهای عزیزان چیده گلدان گرد میدانش
به خورشید قیامت میشود منجر به هر جلوه
تشرفهای آئینه به صحن شبنمستانش
به زیل نام او جز حاشیه متنی نمیجوشد
که دارد منشئاتش شأن فرعیت به عنوانش
چنان وقت کرم از شش جهت بر تاخت میآید
که از پیراهن خود نیز رد گردد به طوفانش
کدامین نعره از سجاده حیدر را مدد فرمود:
که میپوشد نعم یا سیدی شمشیر عریانش
زکاتی داشت خونم گیج تحویلش شدم
دیدم که حتی می رود عید سعید فطر، قربانش
دچار رنگ تیغ جلوه اش هم بهت مقبول است
شهید آید به محشر هر جان بازد به بهتانش
زهی بانوی جعفر پاسبان حمزه دربانی
که صد چشمی نگه دار است اورا مرد مردانش
زکوران نیز در ستر تجلی گشته او پنهان
که ممکن بود دیدارش دهد چشمی به کورانش
اگر میلش به اطعام تجلی میکشد حیف است
سر ما شاعران را خود نسازد آب گردانش
گناهانم فدای عصمت محضی چنین یا رب
که یوسف میشود با دیدن او گرگ کنعانش
چنان معصوم بگذشته است از همسایه اش کز
شوق به کارت میبرد مریم هنوز از چشم جیرانش
اگر از ناز عزت پشت پلکی میکند نازک
همان کیفیت لطف است افتاده به مژگانش
به جمع پنج تن از چهار سو در هشت چشم آید
علی موسی الرضا پیدا شدا از آئینه بندانش
به قم به چادرش افتاده جمعی یارضا گویان
گروهی حضرت معصومه گویان در خراسانش
چنین شأنی که من میبینم از حیث أحد کامل
ندارم شک که در خلوت پرستیدست شیطانش
حدیث کامل لولاک شرح کاملی دارد
چو لولای در جنت بچرخد تحت فرمانش
به شأن خویش دارد إلتجی از فرط آگاهی
اگر دستی بگیرد در خرامیدن به دامانش
عبور از شام ظلمانی است شرط مردن روشن
کلید برق هستی مانده در آنسوی دارانش
جلالت مرحمی از نوع دیگر داردای غافل
همان شمشیر بیرون میزند آخر ز. درمانش
به دربار زنی کز غیر خود رو در حجاب آرد
نظر دارد به الله الصمد نقاش ایوانش
به شهر قم به چشمم از دهانی شادباش امد
کدامین پسته خندیدست به بادام سوهانش
به امکان کسی دلداده ام کز شدت اعجاز
جمل را در ته سوزن کند با بار کوهانش
مگو گستاخ شیون بوده این نو شاعرالکن
به قدر وسع خود کرده است معنی تازه کتمانش
شعر از : محمد سهرابی
همچنین بخوانید :
جدیدترین جملات تبریک روز مادر و تولد حضرت فاطمه الزهرا
عکس های با کیفیت ولادت فاطمه الزهرا (س) و روز زن
شعر در باب ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)
دریایی و دل دادی یک روز به دریایی
این شد که پدید آمد از عشق تو دنیایی
هم صاحب آبی تو، هم روح حجابی تو
هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی
شیدای شکوه تو تنها دل حیدر نیست
عالم همه مجنونند وقتی که تو لیلایی
از نور تو یا کوثر! ـ. تا کور شود ابترـ
دارد دل پیغمبر چه ام ابیهایی!
مرضیه و راضیه، ریحانه و حانیه
منصوره و مستوره، به به! که چه اسمایی
معصومهای و عصمت از نام تو میجوشد
هم کوثر و تسنیمی، هم سدره و طوبایی
باغی شده پر برکت، بهتر شده از جنت
حالا که زمین دارد انسیه حورایی
آن روز چرا محشر نامش نشود؟ آخر
آن روز تو میآییای جلوهی زیبایی!
هم دختر طاهایی هم همسر مولایی
قدر تو، ولی این نیست، اینست که زهرایی
گفتند که پنهانی، اما به خدا دیدم
هر لحظه که درماندم، آن لحظه همان جایی
در خواندن تو سوزی است، با ما تو بخوان مادر!
"ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
شعر از : قاسم صرافان
شعری زیبا در مورد ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)
ای بانوی اطهر نمونه
وی دخت پیمبر نمونه
ای فاطمه، ای حبیبه حق
مشهور به کوثر نمونه
مام حسنین و زینبینی
ای طاهره مادر نمونه
غیر از پدرت کسی ندارد
مانند تو دختر نمونه
طوبا به مقام تو علی را
هم کفوی و همسر نمونه
گنجینه علم و معرفت را
ناید چو تو گوهر نمونه
عقد تو در آسمان ملک خواند
ای همسر شوهر نمونه
زینب ز تو درس منطق آموخت
تا گشت سخنور نمونه
ای در حرم از ملک مقرب
ای بر فلک اختر نمونه
رو هر که به درگهت نهاده
بگرفته فر از در نمونه
از لطف تو درتمام عالم
ایران شده کشور نمونه
شعر از : مهدی رحیمی
اشعار ویژه ولادت حضرت زهرا
به زمین تا که رسیدی همه جا زیبا شد
هرچه گل بود شکفت و دل باران وا شد
هر فرشته به تو یک نام بهشتی می داد
آسمان دید که مجموعه ی آن “زهرا” شد
گفت آهسته که خورشید بتابد همه جا
این چنین نام تو اعلام به یک دنیا شد
رسمشان بود عرب ها که به گُل پشت کنند
رحمت آمدنت مژده ی”اعطینا” شد
یک شب آویخته شد چادرت از عرش خدا
عطر رویایی آن قسمت مریم ها شد
عشق هنگام نمازت به تماشا آمد
“وندرین دایره، سرگشته ی پابرجا” شد
روز میلاد شما بود و دلم خواست، غزل
عرض تبریک قشنگی بشود، آیا شد؟
شاعر : لیلا تقوی
.
اشعار ولادت حضرت زهرا
بیستم ماه جمادى آمد
موسم عشرت و شادى آمد
فاطمه بضعه احمد آمد
گل گلزار محمد (ص) آمد
گل گلزار محمد آمد
گشته هستى لاله باران امشب
سر زد از یک گل بهاران امشب
با صفا شد بزم یاران امشب
بضعه پاک محمد(ص ) آمد
اشعاری زیبا در مورد ولادت حضرت زهرا
گل گلزار محمد آمد
طاهره انسیه حورا
راضیه ، مرضیه زهرا
عالمه – فاطمه کبرى
گل خوشبوى پیمبر آمد
گل گلزار محمد آمد
روح و ریحان پیمبر آمد
جان و جآنان پیمبر آمد
همسر ساقى کوثر آمد
حضرت زهراى اطهر آمد
اشعار ناب درباره ولادت حضرت زهرا
«عرض ارادات»
اهل تولا عید تبراست
شادان بمانید شادان بمانید
از پرده دل لعن عدوی آل محمد با هم بخوانید
ای اهل ایمان هر جا دلی هست باید سایر غمها باشد
جائی برای عرض ارادت جز آستان مولا نباشد
سرمایه ماست گنج ولایت هستی بجز این سودا نباشد
از مهر حیدر نیرو بگیرید
تا می توانید تا می توانید
دست نفاقی کز روز اول کارش فساد و ظلم و ستم شد
از غصب حق آل محمد در کینه توزی نامش علم شد جز ثومه شر از پا در افتاد
آن مظهر ننگ سوی عدم شد
شعر در مورد ولادت حضرت زهرا
با لعن و نفرین یادش نمایید شوری بریزید دستی فشانید
آنکس که بر باد حق علی داد لعنت بر او باد تا صبح محشر
از ابتدا بود در کار فتنه بت می پرستید تا روز آخر
با دست او سوخت باب ولایت شد کشته زهرا در پشت آن در
اهل تولا عید تبراست
شادان بمانید شادان بمانید
ای اهل تقوا دین حب و بغض است ایمان تبراست ایمان تولاست
در دست شیعه بهر فنای خصم ولایت این تیغ براست
آب حیات است راه نجات است آری طریق وحدت همینجاست
اسلام و ایمان با اهلبیت است تردید و شک را از دل برانید
جعفر رسول زاده (آشفته)
اشعاری زیبا ویژه ولادت حضرت زهرا
«بهشت مصطفی»
باز عالم چون بهشتی خرم است
از چه یارب این صفا در عالم است
ملک هستی نقش زیبایی گرفت
آسمان هم نور زهرائی گرفت
ماسوا گلبوی تقوی یافته
روشنی از نور زهرا یافته
به خدیجه اسوه صبر و یقین
بانوی اسلام و ام المومنین
حق عطا فرموده از پا تا سرش
خوانده احمد بضعه، یزدان کوثرش
خلقت او افتخار انبیاء
عصمت او افتخار اولیاء
شعری احساسی درباره ولادت حضرت زهرا
خانهاش سرچشمه ی امیدها
دامنش تابشگر خورشیدها
فاطمه محبوبه پروردگار
فاطمه محبوبه دارالقرار
هستی عالم همه از هست او
بوسه می زد مصطفی بر دست او
در حیا و در عفاف و در وقار
بانوان را او بود آموزگار
هر که راه او به خرسندی گرفت
در دو عالم آبرومندی گرفت
مکتب او منشا آزادی است
ای موید اهل دل را هادی است
شعر از : سیدرضا موید
اشعاری زیبا در وصف ولادت حضرت زهرا
«پرده عصمت »
البشارت که عیان مهر فروزان آمد
ظاهر از پرده عصمت رخ جانان آمد
سر زد از برج نبوت مه رخشنده دین
روشن از نور رخش عالم امکان آمد
دختر ختم رسل هادی گل شاه رسل
از پس پرده عیان چون مه کنعان آمد
دسته دسته ملک از عالم بالا به زمین
بهر دیدار رخش خرم و خندان آمد
عزت و فضل و شرافت بنگر ز امر خدا
سوی زهرا ز جنان حوری و غلمان آمد
ساره و آسیه و مریم حورا ز بهشت
از پی خدمت آن زهره تابان آمد
آن چنان نور رخ دخت نبی جلوه نمود
که قصور همه مکه نمایان آمد
اشعاری برگزیده در وصف ولادت حضرت زهرا
نه همین مکه منور شده از طلعت او
ز سما تا به سمک یکسره رخشان آمد
شده از مکه همان نور نمایان که به طور
سالها در طلبش موسی عمران آمد
بهر این نور که در صلب خلیل اللَّه بود
نار نمرود به یک باره گلستان آمد
گر نبردی به زبان نوح نبی نامش را
کی نجات از یم و گرداب و ز طوفان آمد
یوسف مصر گر این نام نبردی به زبان
کی نجاتش ز چَه و گوشه ی زندان آمد
چون نباشد ز ازل تا به ابد همتایش
همسرش شیر خدا سرور مردان آمد
زین دو دریای فضیلت که بهم شد واصل
یازده گوهر رخشنده بدامان آمد
به همین ام ابیها نبی اش خواند ز حق
ام فضل ام الکتاب ام امامان آمد
شب مولود مهین دخت محمد باشد
عرش پر نور شد و فرش چراغان آمد
تا که تبریک بگوید به جهان شیعه او
(کربلائی) ز شعف شاد و غزلخوان آمد
شعر از : نادعلی کربلایی
شعر برای ولادت حضرت زهرا
«شمس تابان»
بشارت نخله ختم رسولان نو بر آورده
چه نوبر، نوبری کز نوبرش طوبی بر آورده
به باغ و کوه و صحرا و چمن از نغمه مرغان
تو گوئی دست قدرت یک جهان را مشکر آورده
دریده پیرهن بر تن ز شادی سوسن و لاله
چو زلف نوعروسان چتر گل نیلوفر آورده
به دستور خدای حی دانا خازن جنت
تمام جنت الفردوس را در زیور آورده
مهی از برج عصمت آشکارا شد که از نورش
خداوند جهان رخشنده شمس خاور آورده
ز بام آسمان مهتاب چون پیران خم گشته
پی تحقیق این مولود رود در معبر آورده
شعر در باب ولادت حضرت زهرا
سما دیگر نمی بالد به اخترهای تابانش
چو می بیند زمین از شمس تابان بهتر آورده
ز جنت مریم و سارا و هاجر خرم و شادان
پی خدمتگذاری خم به تعظیمش سر آورده
ببام عرش جبریل امین تکبیر می گوید
که ام المومنین همسر برای حیدر آورده
چه دختر دختر طاها چه دختر مام دو عیسی
چه دختر حجت کبری برای محشر آورده
خدیجه هستیش را داد اندر راه حق اما
برایش بهترین گوهر خدای اکبر آورده
قدم بنهاد در عالم بهشتی طلعتی امشب
که از بهرش خدا ایجاد هر خشک وتر آورده
خدیجه دختر آورده و لیکن احمد مرسل
هزاران کربلائی را برایش نوکر آورده
اشعاری گلچین درباره ولادت حضرت زهرا
«خورشید عشق»
باغ هستی بی صفا می شد اگر زهرا نبود
عطر گل از گل جدا می شد اگر زهرا نبود
تیره گی در اولین برخورد با خورشید عشق
چیره بر آیینه ها می شد اگر زهرا نبود
ارتزاق آفتاب از روی عالمتاب اوست
این جهان ظلمت سرا می شد اگر زهرا نبود
ابرهای کفر آلود از نسیم فتنه ها
در هوای دل رها می شد اگر زهرا نبود
در دل امواج طوفان زای اقیانوس دهر
فلک دین بی ناخدا می شد اگر زهرا نبود
نصرت حق در بر کفر از فداکاری اوست
کفر حق را رهنما می شد اگر زهرا نبود
قامت یکتا پرستانی همانند علی
زیر بار غم دو تا می شد اگر زهرا نبود
پهلویش بشکست تا بتخانه را در هم شکست
سامری صاحب لوا می شد اگر زهرا نبود
گر چه خود شد پر پر اما داد بر قرآن حیات
محو دین مصطفی می شد اگر زهرا نبود
عشق اگر دارد حیات از اوست یاسر بی گمان
عشق، در عالم فنا می شد اگر زهرا نبود
شعر از : محمود تاری (یاسر)
اشعار زیبا در مورد ولادت حضرت زهرا
تو آمدی که جهان را به خود بیارایی
فرا تر از همه ی جذبه های زیبایی
تو آمدی که جهان را به خود بیارایی
تو آمدی که نخشکد صدای نوزادان
به گورهای نفسگیر جهل آبایی
سلام ام ابیها سلام منشاء ماه
تو کوثر همه ی سوره های “طاهایی”
شنیده ام که دلت شور میزند گاهی
شعر درباره ولادت حضرت زهرا
به ناله ای عطشی تاولی تماشایی
شنیده ام که هر از چند گاهی از غربت
به قتلگاه جگرگوشه هات می آیی …
…. که ضجه می زنی و خاک می کنی بر سر
که دست بر کف گودال قتل می سایی
تو را به ریشه ی هر بغض نسبتی دادند
تو مادر همه ی ابرهای دنیایی
شعر از : سیروس عبدی
اشعاری برگزیده درباره ولادت حضرت زهرا
نجات ما همه در دست زهراست
جمادى غرق شادى بود آنشب
بشارت را منادى بود آنشب
خدا را شهر مکه ، شهر قرآن
به تایید قضا شد نور باران
حرم سر تا قدم شور و شعف بود
شکوه راز خلقت را هدف بود
شعر زیبا ویژه ولادت حضرت زهرا
منا و مروه اذینى دگر داشت
خم گیسوى شب چینى دگر داشت
کمان رکن را تیرى دگر بود
صفا را سعى و تکبیرى دگر بود
مقام از بى مقامى داد مى زد
شرر بر کاخ استبداد مى زد
شفق ، شعر طلوع فجر مى خواند
حدیث ایه هاى قدر میخواند
فلق معراج شب را ساز مى کرد
گره از کار رجعت باز میکرد
سحر سوداگر شور و طرب بود
طرب چشم انتظار مرگ شب بود
قمر گیسوى خود را تاب میداد
قضا لوح قدر را اب میداد
سپیده اخم خود را باز میکرد
افق را سینه چاک ناز مى کرد
موذن دم بدم تکبیر میگفت
به ما از ایه تطهیر میگفت
غلم بر قاف شب کوبید خورشید
مى از جام فلق نوشید خورشید
زمین ابستن نص علق بود
زمان ائینه دار لطف حق بود
وجود واجب استاد هستى
تجلى کرد در ابعاد هستى
اشعاری ناب در مورد ولادت حضرت زهرا
خدیجه تا زهستى نیست گردید
ز هستى نمره او بیست گردید
به روز بیست از ماه جمادى
ندا برخاست از ناى منادى
خدیجه ثروت خود را فدا کرد
فنا شد و ز فناکسب بقا کرد
ز کارش موشکافى کرد خالق
گذشتش را تلافى کرد خالق
در رحمت به رویش نیز واکرد
به او زهراى اطهر را عطا کرد
طریقت را دلیل راه آمد
حقیقت را تجلیگاه آمد
شریعت صورت و معناست زهرا
حقیقت قطره و دریاست زهرا
چه زهرائى که هستى هست . مستش
شعر عاشقانه در وصف ولادت حضرت زهرا
کلید هستى عالم بدستش
چه زهرائى ، على را پاک همسر
که مادر هست بر شبیر و شبر
پدر او را نه ختم مرسلین است
که او بر خاتم خاتم نگین است
خدا را شاهکار خلقت آمد
که بر اسرار هستى علت آمد
شکوفا شد به امر وحى سرمد
گل بى خار گلزار محمد
به مدح او قلم درمانده گردد
به وصفش واژه ها شرمنده گردد
ورا ذرات عالم مى شناسند
زادم تا به خاتم مى شناسند
اشعار ویژه ی ولادت حضرت زهرا
نه تنها دم زند ادم ز وصفش
زند دم خالق اعظم ز وصفش
شکوه رمز یا زهراست زهرا
قرار نوح در دریاست زهرا
به زهرا تا توسل کرد آتش
به ابراهیم حق شد سرد آتش
چه نامش برد موسى ، موسوى شد
کلیم حق ز فیض معنوى شد
مسیحازد چو بر دامان او دست
گسست از فرش دل ، در عرش بنشست
بلى صدیقه کبرى است زهرا
قرار کل ما فیهاست ، زهرا
شفاعت در جزا پابست زهراست
نجات ما همه در دست زهراست
دیدگاه ها