طلاق شخص مجنون چگونه است ؟
مجنون دائمی نمی تواند شخصاً زنش را طلاق دهد هر چند فاقد قوهء درک و اداره حقوقی است و اعمال حقوقی او باطل است . لیکن چون ممکن است ادامه زندگی زناشویی او غیر ممکن باشد، با این که طلاق اساساً یک امر شخصی است و خود شخص باید درباره آن تصمیم بگیرد، استثناً قانون گذار به ولی یا قیم مجنون و اختیار داده است که با رعایت مقررات و مصلحت مولی علیه، زن او را طلاق دهد.
ماده 1137 قانون مدنی در این زمینه میگوید :« ولی مجنون دائمی میتواند در صورت مصلحت مولیعلیه زن او را طلاق دهد.»
ولی در این ماده اعم از ولی قهری وصی و قیم است. لیکن قیم امور حسبی درباره قیم شرط دیگری را افزوده که عبارت از موافقت دادستان و تصویب دادگاه است .
پس شخص مجنون صلاحیت طلاق داد همسر خودش را ندارد.
ماده 88 قانون امور حسبی در این باره مقرر میدارد:«در صورتی که پزشک ازدواج مجنون را لازم بداند قیم با اجازه دادستان میتواند برای مجنون ازدواج نماید و هر گاه طلاق زوجه مجنون لازم باشد به پیشنهاد دادستان و تصویب دادگاه قیم طلاق میدهد.»
بنابراین چون اختیارات قیم در حقوق ما محدودتر از اختیارات ولی قهری و وصی است، در صورتی که قیم بخواهد زن مولی علیه خود را طلاق دهد، موافقت دادستان و تصمیم دادگاه لازم است؛ اما درباره ولی قهری یا وصی نیازی به موافقت دادستان نیست هر چند که اجازه دادگاه لازم است. آنچه گفته شد مربوط به مجنون دائمی است.
اما اگر مجنون ادواری باشد در پاره ای اوقات حال افاقه به او دست دهد طلاق زن او به وسیله ولی یا قیم درست نیست، چون طلاق چنانچه گفتیم امری شخصی است که اصولاً خود شخص باید درباره آن اقدام کند. بنابراین چنانچه علمای حقوق گفته اند ماده 88 قانون امور حسبی را با حمل به موردی کرد که جنون شوهر دائمی باشد و به تعبیر دیگر مقصود از جنون در این ماده با توجه به ماده 1137 قانون مدنی مجنون دائمی است لیکن مجنون ادواری خود می تواند در حال اقامه طلاق را واقع سازد.
به چه کسی مجنون می گویند ؟
دیوانه در مقابل عاقل به کسی گفته میشود که نمیتواند به درستی از عقل استفاده کند؛ و نمیتواند از قوه ادراک خویش به نحو احسن استفاده نماید. روانپریشیها در اصطلاح عامه دیوانگی و در اصطلاح فقهی و حقوقی جزو انواع جنون خوانده میشوند.
از نظر ریشهشناسی واژگان، دیوانه یعنی دیوگونه یا بسان دیو. از آن جایی که در افسانههای ایرانی، دیو نماد نادرستی، زشتی و پلیدی و وارونه کاری است؛ دیوانه هم کسی است که کارهایی خلاف دیگران میکند.
در ادبیّات فارسی لغت عربی «مجنون» هم بهعنوان مترادف واژهٔ دیوانه کاربرد دارد. در حقوق کیفری به دلیل عدم درک و آگاهی صحیح فرد دیوانه از رفتار و عدم توانایی در ارزیابی عملکرد خود، جنون از علل رافع مسئولیت کیفری به حساب میآید.
دیوانگی یا جنون مصادیق متعددی دارد به همین دلیل در بسیاری از موارد تعیین حدود مسئوولیت مجنون با مشکلات زیادی همراه است و نیاز به کارشناسی دقیق متخصصین دارد.
مجنون در لغت فارسی به معنی دیوانگی است و در اصطلاح وضعیت شخصی است که در هنگام انجام اعمال حقوقی بدان ابتلا دارد از نظر حقوق جزا جنون به هر درجه باشد رافع مسئوولیت کیفری است و از نظر حقوقی اثر جنون در عقد، ابطال آن عقد به طور کلی است.
به جنون ادواری جنون اطباقی نیز گفته می شود و اما جنون دائمی وضعیت یا بیماری ای است که شخص دائما بدان دچار بوده و قوای دماغی و مشاعر وی دائما مختل است.
در جنون ادواری در این حالت بیماری، سریع و بدون مقدمه شروع شده و در مدت چند ساعت یا چند روز تغییرات کلی در حالت یا رفتار یا اخلاق بیمار ایجاد می کند این نوع جنون ناشی از اختلالات هیجانی و عاطفی است.
طلاق سفیه چگونه است ؟
حال ببینیم آیا سفیه میتواند زن خود را طلاق دهد ؟
چون حجر سفیه محدود به امور مالی است و طلاق را نمیتوان از این امور محسوب داشت، طلاق سفیه بی اشکال است.
و او میتواند با رعایت مقررات و تشریفات قانونی زنش را طلاق دهد. قانون مدنی در بیان شرایط طلاق دهنده رشد را ذکر نکرده و فقط گفته است که طلاق دهنده باید بالغ و عاقل و قاصد و مختار باشد.
ماده 1136 قانون مدنی : «طلاق دهنده باید بالغ و عادل و قاصد و مختار باشد.»
در فقه امامیه هم که ماخذ قانون مدنی در این زمینه است رشد از شروط طلاق دهنده به شمار نیامده و طلغاق سفیه معتبر شناخته شده است.
به چه کسی سفیه میگویند ؟
سفیه به کسی اطلاق میشود که به رشد عقلی لازم در زمینه های مختلف زندگی نرسیده است و از دیدگاه فقهی سفیه کسی است که توانایی حفظ اموال خود را ندارد و در نتیجه اموال خود را در جهت اهداف نادرست صرف مینماید. در مقابل سفیه رشید قرار دارد.
اصطلاح رشد در معنای دیگر، به معنای عقل به کار رفته است. ولی در این معنا، مفهوم عقل مضیقتر از مفهوم سابق است. زیرا بر مبنای این اصطلاح، عقل نه تنها در معنای مقابل جنون و صغر به کار میرود؛ بلکه در مقابل «سفیه» و «أبله» نیز قرار میگیرد. این اصطلاح اگر چه برای کسانی که به معنای سنتی رشد (رشد به معنای عقل معاش) آشنایی دارند تا حدودی غریب و نامأنوس جلوه مینماید؛ ولی اثبات اعتبار رشد به این معنی، میتواند باب جدیدی را در مسئولیت کیفری افراد در فقه، بگشاید.
«غیر رشید کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عقلائی نباشد.» ( ماده ۱۲۰۸ قانون مدنی)
نکاح سفیه چگونه است ؟
بنابراین درمورد نکاح سفیه ممکن است گفته شود چون به طور غیرمستقیم در اموال خود تصرف می کند و بدین وسیله ملتزم به پرداختن نفقه و مهریه زن می شود نکاح او بستگی به تنفیذ ولی یا قیم دارد و به تنهایی نمیتواند در این باره تصمیم بگیرد.
ولی این نظر را با توجه به این که عقد نکاح دارای دو جنبه است:
- توافق زن و شوهر به منظور ایجاد خانواده که غیرمالی است
- توافق نسبت به مهر و نفقه، که عقدی است مالی و تابع قواعد عمومی قراردادها، نمی توان پذیرفت.
هرچند عقد نکاح دارای آثار مالی فراوان است ولی به همان اندازه سفیه باید نفقه بپردازد که شخص رشید و به همان ترتیب قاعده توارث درباره او اجرا می شود که در مورد رشید قانون مدنی نیز به طور ضمنی نکاح سفیه را مجاز شمرده است. چنانچه در ماده ۱۰۶۴ قانون مدنی که خود در میان شرایط لازم در خصوص اهلیت زوجین است به رشد اشاره ای نکرده است و مقرر داشته است که: “عاقد باید عاقل و بالغ و قاصد باشد”.
بر عکس در توافق نسبت به میزان مهر سفیه آزاد نیست و نفوذ اراده او به اجازه ولی یا قیم بستگی دارد. به خاطر این که این مسئله به طور مستقیم با اموال او ارتباط دارد و میزان مهر با رضای زوجین معین می شود نه به حکم قانون.
سوال در مورد طلاق سفیه
محضر مبارک حضرت آیت الله سید محسن حجت سلام علیکم ورحمت الله و برکاته !
سوال: شخص سفیه با زن سفیه تر و کمی معیوب ازدواج کرده و ولی، قیم و …ندارد و یک مقدار زمین از خودش و برادرانش” برادرانش در خارج و بعضی شهر نشین است” در نزدش باقی مانده است.
در امور مالی اصلا توجه ندارد و زنش هم نسبت به زوج بی توجه تر است. زنش نان و غذا پخته نمی تواند و زوجین حرفی با حسن نیت و سوء نیت را تشخیص داده نمی تواند و هیچ حرفی را قبول و گوش نمیدهند و همسایه ها نیز بخاطر سفاهت شان از ایشان بعضی وقت ها ناراضی اند. و هر دو به خاطر لقمه نانی بهتر گاه گاهی به مردم غریبه کار میکند، در حال که زمین حاصل خیز و باغ و اشجار دارد. آیا ممکن است که زوجه اش را طلاق بدهد ؟ چگونه ؟ چون خودش سفیه است.
پاسخ: پاسخ از حضرت آیت الله سید محسن حجت
علیکم السلام و رحمة الله و برکاته
در فرض سؤال باید به حاکم شرع مراجعه شود و اگر حاکم تشخیص داد که طلاق به مصلحت زوجین است ، طلاق را جاری می نماید.
موفق باشید.
سوال در مورد طلاق شخص دیوانه یا صغیر پاسخ از آیت الله مکارم شیرازی
سوال: طلاق شخص دیوانه یا صغیر چگونه انجام می شود ؟
پاسخ: پدر و جدّ پدرى دیوانه می توانند زن او را در صورت مصلحت طلاق دهند، امّا ولىّ صغیر اگر همسر دائمى براى او عقد کرده است بنابر احتیاط واجب نمی تواند او را طلاق دهد، امّا اگر همسر موقّت براى او عقد کرده می تواند باقی مانده مدّت را در صورت مصلحت ببخشد.
منبع: کتاب مختصر حقوق خانواده | نویسنده : دکتر سید حسن صفایی، دکتر اسدالله امامی
بیشتر بخوانید:
طلاق خلع و مبارات (بیزار شدن از یکدیگر) چیست چه شرایطی دارد ؟
طلاق توافقی چیست؟ + آشنایی با مراحل طلاق توافقی
دیدگاه ها