محمدشاه قاجار چون به پادشاهي رسيد، وزارت خود را به پيشكارش ميرزاابوالقاسم فراهاني داد. او وزيري با تدبير و با نفوذ بود. اما چون محمدشاه مردِ ضعيف النفسي بود در اداره امور مملكت به رأي او كمتر توجه داشت.
وي در مقام صدارت اعظمي، شاهزادگان خودسر قاجار را با خشونت و قساوت رام ساخت. قائم مقام با همه هوش و كفايت، كارداني، قدرت بر تقرير و تحرير، درايت در امور اجتماعي و سياسي و احاطه عجيب بر ادب فارسي و عربي، مردي خودپسند و مغرور بود كه در پيشبرد مقاصد خود از كشتن و كور كردن مخالفان و دروغ و نيرنگ خودداري نميكرد و در اين راه، دوست و دشمن نميشناخت.
اين هيبت و صلابت و قدرت و برّندگي كه خواه ناخواه با سنگدلي و حق ناشناسي و استبداد رأي و بلندپروازي و خودپسندي و دريدگي همراه بود موجب شد قائم مقام در بين طبقات مردم، محبوبيتي در خور نداشته بلكه همواره مورد حسد و بغض درباريان و بدگماني شاه قاجار باشد.
حسودان و دشمنان قائم مقام، سرانجام محمدشاه را به اعدام او موافق كردند و با كمك حاج ميرزا آقاسي فرمان قتل قائم مقام را از شاه گرفتند.
او را در شب آخر صفر 1251 ق برابر با ششم تيرماه 1214ش با دستمالي خفه كرده و جسدش را در حرم شاه عبدالعظيم دفن نمودند.
قائم مقام فراهاني علاوه بر مقام سياسي، داراي تبحّر علمي در بسياري از فنون، مخصوصاً علوم و فنون ادبي و ساده نويسي بود و سبكي جديد در نثر فارسي به وجود آورد.
از آثار مشهور اين سياستمدار و نويسنده ايراني ميتوان به كتابهاي منشات، جلاير نامه و ديوان اشعار او، اشاره كرد.
دیدگاه ها