شاید با مشاهده وضع نامطلوبی که بر خودروسازیمان حاکم است، هر نوع امیدی به صادرات فزونتر را از دست رفته پنداریم. ولی شواهد گویای آن است که این گمانه چندان صحیح نیست و در تمامی گیتی هم مصداق ندارد.
گرچه کمابیش در اکثر نقاط این عالم، بازاری بالنسبه آزاد حاکم است و دادوستد و بازرگانی هم به روانی هر چه تمامتر جاری است، ولی از آنطرف هستند اقالیمی که نهتنها از این موهبت برخوردار نیستند بلکه از نغمت سازندگان انحصاری نیز بیبهرهاند! شاید بتوان این ممالک را از زمره شوربختان عالم دانست، جوامعی که نه ورود خودرو بدانها به راحتی میسر است و نه حتی صنعتگری در آنها وجود دارد که چهارچرخهای بهظاهر نو تحویلشان دهد!
یکی از همین نوادر که در این دنیای فانی جای گرفته، سرزمین کوباست که کمتر از 200 کیلومتر با بزرگترین بازار آزاد دنیا فاصله دارد.
جزیرهای با 110 هزار کیلومترمربع مساحت و نزدیک به 12 میلیون نفر جمعیت و واقع در دریای کارائیب. در این اقلیم، بیش از نیم قرن، ورود و معامله هر نوع خودرویی با محدودیت شدید مواجه بوده است تا اینکه در سال 2013 میلادی، دولت این کشور خرید و فروش خودرو را برای اتباع ساکن در آن آزاد نمود.
هیوندای اکسنت مدل 2011 – 39,000 دلار (خودروی نو)
جیلی MK مدل 2009 – 26,100 دلار (خودروی نو)
فولکس واگن جتا مدل 2010 – 44,400 دلار (خودروی نو)
هیوندای سانتافه مدل 2009 – 78,300 دلار (دستدوم)
هیوندای آزرا مدل 2009 – 75,000 دلار (دستدوم)
پژو 206 مدل 2004 – 26,100 دلار (دستدوم)
پژو 406 مدل 1999 – 24,400 دلار (دستدوم)
تویوتا کرولا مدل 2006 – 34,000 دلار (دستدوم)
فولکس پاسات مدل 2010 – 58,700 دلار (دستدوم)
کافی است که این اعداد را با متوسط درآمد ماهیانه 20 دلاری ساکنان این کشور قیاس نماییم تا حجم گرانیها را بهتر درک کنیم. این را هم بگویم که مردمان این دیار نیز قیمتهای فوق را سرسامآور و جنونآمیز دانستهاند!
علت وقوع این وضع را برخی به اقتصاد سوسیالیستی این خطه مرتبط میدانند و دستهای دیگر نیز به تحریمها. برای آنکه بهتر بتوانید با وضعیت نابسامان حملونقل در این کشور، در سالهای نهچندان دور آشنا شوید، توجهتان را به متن ذیل که برگرفته از کتاب «دشمنان بیشمار» نوشته نویسنده آمریکایی – جاناتان کویتنی- است، جلب میکنم.
«رژه روهاس (ROGER ROJAS) سیودو ساله، در شهر سانتیاگو، دومین شهر بزرگ کوبا، سرمکانیک یک تعمیرگاه پنج کارگری پرکار، به نام -TALLERES PROVINCIALE- میباشد. وی یک از افراد ارتش کوچک جادوگرانی است که ناوگان خودروهای آمریکایی مدلهای دهه 1940 و 1950 کوبا را، با وجود تحریم ارسال قطعه یدکی (از آمریکا)، در حال حرکت نگاه داشتهاند.
با آن که در سالهای اخیر تعداد روزافزونی از اتومبیلهای ساخت روسیه و آرژانتین واردشده، کوبا هنوز هم اتکایش به بقایای روزگار اوج اتومبیلهای دم کشیده دیترویت میباشد؛ تا بدان حد که یک جهانگرد آمریکایی ممکن است احساس کند که قدم به دوران گذشته نهاده است.
برخی از خودروها هنوز در مالکیت خصوصی هستند و دارندگان آنها برای کسب درآمد اضافی، به عنوان تاکسی از آنها استفاده میکنند. در عین حال، دولت دارندگان اتومبیل را تشویق میکند که وسیله خود را به ازای تضمین شغل رانندگی، در اختیار دولت قرار دهند.
از تهران تا هاوانا، در جستجوی بازارهای صادراتی
گاهی پیستون روسی در آنها کار میگذاریم؛ البته سیلندر را تراش میدهیم تا پیستون با آن جور شود. ما کاربراتور روسی را هم با خودروهای آمریکایی سازش دادهایم؛ همچنین جعبه دنده را. اینها برای ما کار غیر عادی نیست. اگر چنین نکنیم خودرو خواهد ایستاد. امروز او سرگرم نصب یک موتور چهار سیلندر ولگای روسی روی یک استیشن واگن ویلیز مدل 1952 میباشد.
میگوید: «موتور اصلی خیلی کهنه شده بود و زیاد کار میبرد.» دانههای عرق روی صورت سیاهش برق میزد. اگرچه یک موتور با قدرت مناسب برای نصب در آن یافته بود، اما برای تطبیق دادن آن با جعبه دنده آمریکایی، هنوز کار زیادی در پیش بود؛ شاید هم مجبور میشد که جعبه دنده را با یک مشابه روسی عوض کند.
آنچه در سطور فوق به آن پرداخته شد، بخشی از معضلاتی است که پیش از این بر سیستم حمل و نقل این کشور جاری بوده است. با اینکه متن مذکور در بیست و اندی سال پیش نوشته شده ولی کماکان وضعیت خودرو و حواشی مرتبط با آن در این خطه اسفناک است؛ به حدی که همان خودروهای زنگ زده و پنجاه و شصت ساله آمریکایی که بیشترشان هم به علت استفاده از قطعات غیراستاندارد، اصالت تاریخی خود را به تمامی از دست دادهاند، با قیمتهای بالای ده هزار دلار خرید و فروش میشوند!
پرسشی که در این بین پیش میآید نحوه مواجهه خودروسازان ایرانی با این بازار است، آیا اصولاً ارزشش را دارد که وارد این بازار شده و رنج حمل خودرو را از این سوی گیتی بدان سوی متحمل شویم؟ علاوه بر آن هم نمیتوان مصائب بازاریابی و استقرار در محل را نیز نادیده انگاشت.
همانطور که پیشتر هم گفته شد، هماکنون در این سرزمین، توقع عامه مردم از یک خودرو، فرسنگها فاصله با ساکنان کشورهای مدرن و حتی کشورهای در حال توسعه دارد و با توجه به فقر عمومی که در آن سرزمین حاکم است و نیز پایین بودن درآمد سرانه، به احتمال زیاد دولت و عامه مردم این کشور توانایی خرید خودروهای مدرن اروپایی و آسیایی و یا آمریکایی را نداشته و خودروهای سادهتر و کاربردیتر را ترجیح میدهند؛
شاید این همان آیتم مهمی باشد که عرصه باز و فراخی را برای خودروسازانمان مهیا کند، بهخصوص دستهای از آنان که خودروهای ارزانتر و سادهتر را تولید مینمایند. در حال حاضر و تا زمانی که جای چایمان در آن مملکت محکم نشده، هیچ لزومی ندارد که سرمایههای کشورمان را بیهوده هدر داده و در آنجا کارخانه احداث کنیم، بلکه شیوه صحیح عمل آن است که تنها به فروش خودرو و نیز پشتیبانی خدمات یدکیاش متمرکز شده و از هر نوع شیوه ناصواب دیگر و نیز برآوردهای متوهمانه و اغراقآمیز سخت بپرهیزیم.
این را هم به خاطر بسپاریم که ناوگان تاکسیرانی و خودروهای دولتی این کشور هم نیاز به نوسازی دارد و همین مسئله خودش به تنهایی میتواند چندین هزار خودرو را جذب این بازار نماید؛ جدای از همه این موارد، در دنیای امروز اولین بودن و پیشرو بودن در هر کاری بسیار مهم است و اگر ما در کوتاه مدت و یا حتی میان مدت بتوانیم تصویر و یا باور مثبتی از خودروهای ساخت ایران را در اذهان کوباییها حک کنیم، این خودش به تنهایی امری بسیار مهم و ارزشمند است و میتواند تا سالها تضمین کننده فروشمان در این بازار باشد.
1 – از آنجایی که در کشور کوبا اقتصاد دولتی حاکمیت دارد و از طرفی هم بین ایران و این کشور روابط دوستانهای برقرار است، پیشنهاد میشود که جهت تسهیل ورود خودروهای ایرانی و همچنین کالاهای صنعتی ساخت کشورمان به آن سرزمین، قرارداد یا موافقتنامه تجارت آزاد و یا چیزی شبیه به آن با سررشتهداران امور در این اقلیم امضاء شود تا هم کالاهای ساخت ایران مشمول عوارض و مالیات کمتری شود و هم بازار تضمینشدهتری در اختیار برندهای ایرانی قرار گیرد.
البته ممکن است که این امر تا حدی برای معدودی از اقلام کشاورزیمان زیانآور باشد ولی تا آنجایی که بنده میدانم این کشور کالای درخوری ندارد که صنایعمان را تهدید کند.
2- بهتر است تیمی کاملاً متبحر و آموزش دیده و مسلط به زبانهای اسپانیولی و انگلیسی تشکیل گردد تا به مطالعه بازار و شناسایی امکانات و حتی فرهنگ این کشور پرداخته و سود و زیان ناشی از ورودمان را به این بازار به دقت سنجیده و ارزیابی کند؛ فایده این کار لااقل آن است که پیش از عزیمت، با شناخت بهتر و دقیقتری وارد آن اقلیم شده و کمتر محتمل زیانهای ناخواسته ناشی از بیبرنامگی و سردرگمی خواهیم شد.
3- ازآنجاییکه خاک این کشور به صورت جزیرهای محصور در آب میباشد و در نیمکره غربی نیز واقع است، لذا حمل خودرو با کشتی و هزینههای مربوط به آن میتواند در قیمت تمام شده خودرو بسیار تأثیرگذار باشد، پس بهتر آن است که از محلی نزدیکتر، خودروهایمان به این کشور صادر کنیم؛ به همین خاطر پیشنهاد میشود که از ظرفیت بلااستفاده سایت مشترک خودروسازی ایران – ونزوئلا، به نام ونیراتو (VENIRAUTO) جهت انجام این کار استفاده گردد.
4- پیش از این نیز گفته شد که مهمترین کار و یا خاتمه دهنده تمامی این اعمال، خرید و یا اجاره محلی مناسب و درخور جهت خرید و فروش و پشتیبانی یدکی خودروهای صادراتی و همچنین آموزش پرسنل بومی است. استمرار در این کار و نیز برنامهریزی درست و واقعبینانه میتواند تا حد زیادی ضامن موفقیتمان در سالهای پیش رو باشد.
دیدگاه ها