اشکهایم که سرازیر میشوند دیری نمی پاید که قندیل می بندد عجیب سرد است جوان هوای نبودنت صحبت از نخوندنت عجیب سرد است
خیلی دوست داشتم به احترامت ای جوان صبور در مراسمت شرکت کنم.برای عرض تسلیت به تمام دوستدارت ولی افسوس که نتوانستم. یادت گرامی و جایگاهت در بهشت برین برادر صبورم
ممنون از همه که نظر دادین با متن های زیباتون گلایه برای رفتن کسی نکنید خود مرتضی تو وصیتنامه ش اینو هم نوشته خدا به همه اونایی که عزیز از دست دادن صبر بده
بعد از فوت پدرم انقدر تو لاک خودم رفته بودم که حتی نمی تونستم گریه کنم.خیلی شبا بود که تو رختخوابم و زیر پتو با گوش دادن موزیکایه قشنگ اون گره قلبم باز میشد و فقط می تونستم چند دقیقه از تو لاک خودم بیام بیرون. روزی که خبر فوتشو شنیدم خیلی گریه کردم. چقدر حیفه که همیشه آدمایه خوب زود از بینمون پر میکشن. هنوزم به خاطر از دست دادنش افسرده و ناراحتم و هروقت بهش فکر می کنم گریه می کنم. حیف شد..واقعا حیف شد...کاش فقط یه آهنگ دیگه می خوند. مرتضی عزیز..من با شما هیچ نسبتی ندارم. ولی خدا روحتو قرین آرامش کنه چون خیلی اوقات دلمو با آهنگایه تو خالی کردم.همیشه و تا آخر عمرم سپاسگزار و مدیونتم.
مرتضی عزیزسوز صدایت تا حدی بود که بدون دانستن اینکه تو هم دردی داری تحملش برایم آسان نبودبا صدای تو تا اوج عاشقی پرواز می کردم وتمام لحظات ناب عاشقی من با صدای پر از احساس توکه درخلوت من نواخته میشد،حتی دراوج شادی ونئشگی عشق باز با صدای زیبای تو می گریستم حالا این حس وحال سخت تر هم شده دیگر نمی توانم ترانه ای از تو بشنوم وگریه نکنم شاید رفتنت بهترین هدیه ای بودکه از خدا گرفتی اماعزیزم به مادرت فکر کردی؟هیچ میدانی که بعد از تو چگونه با این خلاء کنار می اید؟عزیزم میدانی بزرگترین عذاب یک مادر فقدان فرزند است؟میدانی این داغیست که هرگز فراموش نمی شودشاید تنها چیزی که بعد از رفتن تو او را ارام میکند این است که می داندازابندا تو فرزند او و تمام مردم ایران زمین بودی واینکه به دید وفهمید که انقدر بزرگ وباشکوه بودی که توانستی مهر جودپاکت را دردل تمام مردم ایران زمین بجا بگذاری پسرک لاغر ومعصوم ایران نمیدانم چرا قانع نمی شوم؟میدانم که از دردرها شده ای، میدانم چه شوری در ایران بوجود اوردی اما نمی دانم چرا قانع نمی شوم که ارام باشم الحق که پاشایی شایسته توست الحق که پسندیده بودن نامت برازنده توست