سلام خواب دیدم که داداشم یه شتر قهوه ای داره اوایل خوابم باهام خوب بود و من نازش می کردم اما یهو دنبالم اومد و منم ترسیدم و فرار کردم هر جایی میرفتم دنبالم میومد مامانم هم بهم می گفت فرار کن البته شتر خیلی یواش میومد و آروم بود ظاهراً نمیخواست بهم آسیبی بزنه اما من میترسیدم ما تو روستا بودیم و بارون هم شدید داشت میومد و منم حسابی خیس شده بودم رفتم خونه خالم و اونجا عمومو که داماد خالم هم میشه دیدم اون بغلم کرد و منو برد تو خونه وقتی رفتم تو خونه دیدم زنش که دختر خاله فارغ شده و یه دختر به دنیا آورده که دندون هم داره آخه الان زن عموم حاملس و بچش هم پسره یه کمی که اونجا نشستم شتر اومد و محکم خودشو به در میزد میخواست در رو بشکنه شتر داشت حرف میزد با یه صدای کلفت میگفت دختره بیا بیرون منم گفتم نمیام گفت پس من درو میشکنم میام تو خونه و خودشو محکم به در میزد منم خیلی ترسیده بودم که یهو بیدار شدم و دیدم خدارو شکر که همه چیز خواب بوده😊 خب قصه ما به سر رسید
خواب دیدم تو لبنیات فروشی هستم اما در قفل بود درو که هول دادم در باز شد اومدم بیرون صاحب لبنیات فروشی یه خانم چاق و تپل بودن گفتن اگه چیزی میخواید بردارید تشکر کردم اومدم سر خیابون بچه های هیئتی دوستای پسرم بودن جوان و نوجوان تعدادی بچه شتر بودن بچه ها میخواستن برن سوار موتور بشن که حرکت کنن شترها سرشونو پایین میاوردن که یعنی سوار شترها بشن اما دوستای پسرم سوار موتور یا ماشین ها شدن پسرم گفت من باشترها میام و موقعی که پسرم کنار شترها راه میرفت شترها خودشونو به پسرم میمالیدن یعنی نوازشش میکردن چون پسرم نازشون میکرد چون تو خواب میخواست برای محرم اسب اجاره کنه و نشده بود شترهارو آورده بودن که این شترها به رنگ عسلی و زینت داده شده بودن(البته پسرم چندسال مدام سقا میشد تو هیئت و چند سالی هم خادم حرم امام علی(ع)بود و الان هم سرباز هست)
سلام درخواب دیدم چندشتر از پشت دیواری آمدن بیرون و به سمت من درحرکتن ولی میدونستم به من کاری ندارن ومن حی میگفتم وای وای اینها الان میخان بهچه کسی حمله کنن شترها از من رد شدن وخودمو دوباره در خونه خودم دیدم که شترها بادهان کف کرده پشت پنجره توی تراس ایستاده ان تا اگر صدایی از خانه بشنوند حمله کنن که من صریح بچه کوچکمو برداشتم وبه خانمم گفتم ساکت بریم بیرون در همین حین بودیم که از خانه فرار کنیم از خواب بیدار شدم وشترها هنوز داخل نیامده بودن و به ما حمله نکرده بودن
سلام خواب دیدم پسرعموم و بابام واینا تو یه جایی مثل باغ بودیم بعد میرن غذا بخورن فک کنم کباب بود بعد من خجالت میکشم پیش مردا میرم از اونجا بعدش هی یه جا ی شتر بود میرم پیش یکیشون که رامش کنم میفته دنبالم که بزنتم خودم فک مکنم بی معنیه_
سلام خواب دیدم با با پدر مادرم سوار شتر شدیم داشتیم از کنار یه دره رد میشدیم که شتر من سر خورد و افتاد و من هم همراهش روی خاک قرمز و نرمی سرخوردم و افتادم هیچ اسیبی بهم نرسید بعدش یه نفرکه توی خواب نمیشناختمش اومد کمک کرد بلند شدم بعد دیدم کنار دره یه رودخونه کوچیک هست توی اون دستو صورتمو شستم
خواب دیدم که با خانوادم هرکدوم سوار یه شتر قرمز رنگ به بارش شدیم داشتیم از کنار یه دره رد میشدیم که من باشترم افتادم از دره و روی خاک نرم و قرمز رنگ قل خوردم هیچیم نشد بعد یه نفر که نمشناختم اومد کمک کرد بلند شدم تعبیرش چی میشه کسی میدوونه
سلام خاب دیدم ک سوار شتر خیلی بلندی شدم و همرو از بالا میبینم و داخل کوچه ای میشم ک دسته های عزاداری هست و میخان شتر قربانی کنن،شتر من یک لحظه گم میشه میخاستم قربانی کنم عموم پیداش میکنه و پاهاشو با طناب بسته بوده و برام میاره
سلام.خانومم خواب دیده ک صاحب مغازه طلا فروشی یک بچه شتر بهش داده و گفته ببره ب کسی بده ک توی راه متوجه میشع دست و پای شتر بسته شده و یک میله اهنی توی دهانش هست بعد میله رو از دهنش خارج میکنه و بهش آب میده.لطفا تعبیرش کنین
سلام خواب دیدم مردی هستم که به قصر زنی رفته ام و او عاشق من شد و مرا بوسیددر دل نصف شب باهم به یکی از پنجره های قصر رفتیم و از آنجا رودخانه یخ زده ای را دیدیم که سه شتر در آن در حال غرق شدن بودن ولی صاحبانشان نمی توانستند به آنها کمک کنند
سلام خواب دیدم پادشاهی که زن بود عاشق من شده و من در خواب مرد بودم با هم در قصرش نصف شب قدم میزدیم از یکی از پنجره های قصر سه شتر را دیدیم که با بارشان در حال غرق شدن بودن و صاحبانشان نمی توانستند کمکشان کنند
سلام خواب دیدم ک گله ای شتر دارم ک ب رنگهای قهوه ای و سیاه و روشن دارم میچرانم.و آلونکی در پایه تپه دارم.و در داخل الونک بچه سگی هست و در بیرون در الونک چند شتر وایسادن ک در تا پا خونن ولی زخمی نیستن.یهو چندتا از شتر ها ب سمت الونک هجوم میارن من فک میکنم ک تشنه هست یه قابلمه بزرگ هست داخل الونک ک اب لوله کشی هم دارد پر اب کردم تا پر شد شترا ها برگشتن و پایین الونک جوی اب بود اون طرف جوی اب باغ انگور بود و داخل اب خون بود اولش گفتم اگه تشنه باشن میخورن اما دیدم ن جوی خونه روش کلی کف کرده بعد اون بچه سگی اومد بیرون وروده و شکم حیوانی ب ان چسبیده بود برداشت فرار کرد.رفتم بغل جوی خون نشستم گریه کردم احساس گناه میکردم.هی میگفتم امام زمان امام سجاد منو ببخش.فک میکرد گناهی کردمو زخم ب جیگرشون زدم و خون اوناس جوی اب شده برام.ممنون از شما منتظر پاسختون هستم
سلام. خواب دیدم من و بابام رو یی شتر سوار هستیم و شتر خیلی آرام و خوب حرکت میکند و برا من خیلی خوشایند بود این شتر سواری و تو کوچه خونه قبلیمون داشتیم شتر سواری میکردیم و همچنان همه جا هم برف و هم سبزه من تعجب میکنم که هم برف و هم سر سبزی بود
سلام من خواب دیدم دست و پای شتر بسته بود من آن را باز کردم و سوار شتر شدم و خیلی رام است کمی راه را سوار بر شتر رفتم و میگفتم بشین و یا بلند شو به حرف گوش می کرد خخ بعد پیاده شدم و سوار ماشینم شدم .
من درخواب شتری نبستن کوچک دیدم کنار پنجره ایستاده بهش سبزی دادم بعدش فرار کرد ممنون میشم تعبیرش را بدانم صبح بعد نماز دیدم. درضمن بعد خوابم نبرد و دوباره دیدم در یک جا مثل پشت بام ویا حیاط بزرگ رختخواب پهن کردیم برای خواب بچه های کوچکمان خواب بودن و ناگهان آسمان رادیدم یک توده سیاه مثل طوفان میاید و خواستم لباسهای روی طناب راجمع کنم فرصت نشد توده نزدیک شد و منو در بر گرفت و زود رد شد ولی من کمی احساس بدی داشتم ودستانم دودی شده بود ولی همه چیز عادی بود ممنون میشم جواب این تعبیر خواب و بدونم 1350